اقرار میکنم
اقرار میکُنم
من از قابِ هَمین گوشی گاهی
زُل میزنم به چَشم هایت
به بُلندای قامتت ، به سپاه مُژه ات
به گیسوانی که پریشان میکنی …
خُدا نِگهت دارد
ما هَمچُنان نگاهت کُنیم
وگرنه که وِصال تو برای ما
مثل پَرنده ایست که قَصد گرفتنش را داریم و
هی میپَرد ، هی میپَرد و هی میپَرد
من از قابِ هَمین گوشی گاهی
زُل میزنم به چَشم هایت
به بُلندای قامتت ، به سپاه مُژه ات
به گیسوانی که پریشان میکنی …
خُدا نِگهت دارد
ما هَمچُنان نگاهت کُنیم
وگرنه که وِصال تو برای ما
مثل پَرنده ایست که قَصد گرفتنش را داریم و
هی میپَرد ، هی میپَرد و هی میپَرد
- ۲.۸k
- ۰۳ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط