امام محمدباقر
نگاه کودکیات دیده بود #قافله را
تمــام دلهرهها را، تمام #فاصله را
هزار بار بمیرم برات، میخواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را
تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟
چقدر خاطرۀ تلخ مانده در ذهنت
ز #نیزهدار که سر برده بود حوصله را
چه کودکی بزرگیست این که دستانت
گرفـته بود به بـازی گلـوی سلسله را
میان سلسله مردانه در مسیر خطر
گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را
چقدر گریه نکردید با #سه_ساله، چقدر
به روی خویش نیاوردهاید #آبله را
دلیل قافله میبرد پا به پای خودش
نگاه تشنۀ آن کاروان یک دِله را
هنوز یک به یک، آری به یاد میآری
تمام زخم زبانهای شهر #هلهله را
مرا ببخش که مجبور میشوم در شعر
بیاورم کلماتی شبیه #حرمله را
بگو صبور بلا در #منا چه حالی داشت
که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟
#سیدحمیدرضا_برقعی
#شهادت_امام_باقر_ع
تمــام دلهرهها را، تمام #فاصله را
هزار بار بمیرم برات، میخواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را
تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟
چقدر خاطرۀ تلخ مانده در ذهنت
ز #نیزهدار که سر برده بود حوصله را
چه کودکی بزرگیست این که دستانت
گرفـته بود به بـازی گلـوی سلسله را
میان سلسله مردانه در مسیر خطر
گذاشتی به دل درد، داغ یک گِله را
چقدر گریه نکردید با #سه_ساله، چقدر
به روی خویش نیاوردهاید #آبله را
دلیل قافله میبرد پا به پای خودش
نگاه تشنۀ آن کاروان یک دِله را
هنوز یک به یک، آری به یاد میآری
تمام زخم زبانهای شهر #هلهله را
مرا ببخش که مجبور میشوم در شعر
بیاورم کلماتی شبیه #حرمله را
بگو صبور بلا در #منا چه حالی داشت
که در تلاطم خون دید قلب قافله را؟
#سیدحمیدرضا_برقعی
#شهادت_امام_باقر_ع
۱۸.۵k
۰۶ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.