گفتی احساس به یغما برده داری، می خرم
گفتی احساس به یغما برده داری، می خرم
باغبانی و گل پژمرده داری، می خرم
گفتی از ترس فلک، یک عالم احساس نجیب
گوشه ی پیراهنت افسرده داری، می خرم
گفتی انگار از نبرد خویش با دل می رسی
نوجوان کشته ای بر گُرده داری، می خرم
گفتی از بی عاشقی در تیر باران غزل
یک بغل مصراع پیکان خورده داری، می خرم
جای فریاد و سرور کودکانه در دلت
گفته بودی عندلیب مرده داری، می خرم
گفتی از آن عمر سرتاسر زمستان، یادگار
بی نهایت شعر سرما خورده داری، می خرم
عمر کوتاه من و تو در حد اندازه نیست
هر چه اندوه و غم نشمرده داری، می خرم
باغبانی و گل پژمرده داری، می خرم
گفتی از ترس فلک، یک عالم احساس نجیب
گوشه ی پیراهنت افسرده داری، می خرم
گفتی انگار از نبرد خویش با دل می رسی
نوجوان کشته ای بر گُرده داری، می خرم
گفتی از بی عاشقی در تیر باران غزل
یک بغل مصراع پیکان خورده داری، می خرم
جای فریاد و سرور کودکانه در دلت
گفته بودی عندلیب مرده داری، می خرم
گفتی از آن عمر سرتاسر زمستان، یادگار
بی نهایت شعر سرما خورده داری، می خرم
عمر کوتاه من و تو در حد اندازه نیست
هر چه اندوه و غم نشمرده داری، می خرم
۳.۶k
۰۲ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.