چه قده سخته کسایی که کنارتن واست نقش بازی کنن
چه قده سخته کسایی که کنارتن واست نقش بازی کنن
چه قد سخته واسه همه تکراری باشی
یه داستان تکراری
یه داستان کهنه قدیمی
چه قد سخته به همه دل ببندی اما حتی به اندازه یه دوست ساده هم براشون نباشی
چه قد سخته بغض گلوتو فشار بده و تو فقط انکارش کنی
چه قد سخته کلی وجودت گریه بخواد اما اشکات خشک باشن
چه قد سخته روزای خوب با دوستات بشن یه خاطره ... که باید دفنشون کنی
چه قد سخته که زندگی دیگه واست معنی نداشته باشه...
که فقط بخوای بگذره... تا تموم شه
تا از این زندگی نکبتی راحت شی...
چه قد سخته که واسه گریهات هیچ بهونه ای نداشته باشی...
چه قد سخته که به همه لبخند بزنی و دلت پر غم باشه...
چه قد سخته که دلت گرفته باشه و یه بغض تو گلوت داشته باشی اما مجبور باشی بخندی :)...
چه قد سخته وقتی همه میخندن ناگهان با یه جمله دلت بگیره و اروم اروم تو دلت اشک بریزی و بشکنی...
چه قد سخته موضوعی که دلت رو به اتیش میکشه بشنوی و بلاجبار لبخند :) بزنی و بگی چیز مهمی نبود...
چه قد سخته تو جمع دوست اشنا از همه غریب تر باشی...
چه قد سخته که به اندازه بزرگی خدا بخوای فریاد بزنی اما جایی نباشه که بتونی...
چه قد سخته کلی حرف داشته باشی اما هیچکدوم از واژه های دنیا نتونن دلتنگیتو به زبون بیارن...
چه قد سخته همه عمرت ارزوی مرگ داشته باشی...
چه قد سخته که شونه هات سفت و سخت بشن که هرکی سرشو روش میزاره بفهمه...ولی به روت نیاره...
چه قد سخته درد دلت رو به کسی بگی بعدا همون بشه زخم جدید دلت...
چه قد سخته زمین بخوری و ببینی کسی نیس که کمکت کنه بلند شی...
چه قد سخته ناراحتی بقیرو ببینی ولی کوچیک ترین کاری از دستت بر نیاد...
چه قد سخته که خودتو یه موجود اضافه بدونی و نگاه بقیه اینو بهت ثابت کنه:)...
چه قد سخته واسه همه تکراری باشی
یه داستان تکراری
یه داستان کهنه قدیمی
چه قد سخته به همه دل ببندی اما حتی به اندازه یه دوست ساده هم براشون نباشی
چه قد سخته بغض گلوتو فشار بده و تو فقط انکارش کنی
چه قد سخته کلی وجودت گریه بخواد اما اشکات خشک باشن
چه قد سخته روزای خوب با دوستات بشن یه خاطره ... که باید دفنشون کنی
چه قد سخته که زندگی دیگه واست معنی نداشته باشه...
که فقط بخوای بگذره... تا تموم شه
تا از این زندگی نکبتی راحت شی...
چه قد سخته که واسه گریهات هیچ بهونه ای نداشته باشی...
چه قد سخته که به همه لبخند بزنی و دلت پر غم باشه...
چه قد سخته که دلت گرفته باشه و یه بغض تو گلوت داشته باشی اما مجبور باشی بخندی :)...
چه قد سخته وقتی همه میخندن ناگهان با یه جمله دلت بگیره و اروم اروم تو دلت اشک بریزی و بشکنی...
چه قد سخته موضوعی که دلت رو به اتیش میکشه بشنوی و بلاجبار لبخند :) بزنی و بگی چیز مهمی نبود...
چه قد سخته تو جمع دوست اشنا از همه غریب تر باشی...
چه قد سخته که به اندازه بزرگی خدا بخوای فریاد بزنی اما جایی نباشه که بتونی...
چه قد سخته کلی حرف داشته باشی اما هیچکدوم از واژه های دنیا نتونن دلتنگیتو به زبون بیارن...
چه قد سخته همه عمرت ارزوی مرگ داشته باشی...
چه قد سخته که شونه هات سفت و سخت بشن که هرکی سرشو روش میزاره بفهمه...ولی به روت نیاره...
چه قد سخته درد دلت رو به کسی بگی بعدا همون بشه زخم جدید دلت...
چه قد سخته زمین بخوری و ببینی کسی نیس که کمکت کنه بلند شی...
چه قد سخته ناراحتی بقیرو ببینی ولی کوچیک ترین کاری از دستت بر نیاد...
چه قد سخته که خودتو یه موجود اضافه بدونی و نگاه بقیه اینو بهت ثابت کنه:)...
۳.۷k
۲۸ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.