بسم الله
بسم الله
وقتی دلم میگرفت میرفتم مزار شهدای گمنام دانشگاهمون. اونجا خیلی فکر میکردم، یکی از فکرایی که همیشه سر مزار شهدای گمنام به ذعنم میرسه اینه که شما کجایی هستی؟
الان خانوادت کجای ایران هستند؟ احساس تنهایی و غربت نکنی یه وقت و...
اتفاقا دیروز داشتم دوباره فکرمو مرور میکردم.امروز سر نماز ظهر دوستم بهم پیام داد که یکی از #شهدای_گمنام دانشگاهمون شناسایی شدند. خیلی سریع به مسئول بسیج دانشگاه پیام دادم و خواهش کردم اگر برنامه ای هست منو مطلع کنند. و ایشون هم گفتند که امروز خانوادشون میان دیدن پسرشون.
بعد 33 سال دوری.
لحظات عجیب و سختی بود. که مطمئنم کسی جز اون بزرگواران نمیتونه درک کنه.
پ.ن:شهید وحید اسماعیل زاده
پ.ن: مادر شهید بزرگوار در حال گفتگو با پسر نوجوانش.
پ.ن:دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری
وقتی دلم میگرفت میرفتم مزار شهدای گمنام دانشگاهمون. اونجا خیلی فکر میکردم، یکی از فکرایی که همیشه سر مزار شهدای گمنام به ذعنم میرسه اینه که شما کجایی هستی؟
الان خانوادت کجای ایران هستند؟ احساس تنهایی و غربت نکنی یه وقت و...
اتفاقا دیروز داشتم دوباره فکرمو مرور میکردم.امروز سر نماز ظهر دوستم بهم پیام داد که یکی از #شهدای_گمنام دانشگاهمون شناسایی شدند. خیلی سریع به مسئول بسیج دانشگاه پیام دادم و خواهش کردم اگر برنامه ای هست منو مطلع کنند. و ایشون هم گفتند که امروز خانوادشون میان دیدن پسرشون.
بعد 33 سال دوری.
لحظات عجیب و سختی بود. که مطمئنم کسی جز اون بزرگواران نمیتونه درک کنه.
پ.ن:شهید وحید اسماعیل زاده
پ.ن: مادر شهید بزرگوار در حال گفتگو با پسر نوجوانش.
پ.ن:دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری
- ۶۲۰
- ۲۷ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط