مادرم شمع میکارد
مادرم شمع میکارد
حاجت درو میکند
در مزرعهاش
ایمان خاک حاصلخیزیست
با دانههای یقین
مادرم سجاده میکارد
روی اندیشههای هرز
سم میپاشد
مهربانی را وجین میکند
مادرم شله زرد میپزد
اربعین حلوای نذری می پزد
عصرها پر از صمیمت
سبزیهای دوستی را هرس میکند
با خدا بیواسطه
با ماه بیپرده سخن میگوید
مادرم وقتی هست
سبزی هست
نان و پنیر
چای داغ
سفرهاش تکمیل است
مادرم خورشید است
یک بغل آرامش
علیرضا رضایی
حاجت درو میکند
در مزرعهاش
ایمان خاک حاصلخیزیست
با دانههای یقین
مادرم سجاده میکارد
روی اندیشههای هرز
سم میپاشد
مهربانی را وجین میکند
مادرم شله زرد میپزد
اربعین حلوای نذری می پزد
عصرها پر از صمیمت
سبزیهای دوستی را هرس میکند
با خدا بیواسطه
با ماه بیپرده سخن میگوید
مادرم وقتی هست
سبزی هست
نان و پنیر
چای داغ
سفرهاش تکمیل است
مادرم خورشید است
یک بغل آرامش
علیرضا رضایی
- ۱۹۶
- ۱۹ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط