دلتنگم
دلتنگم
دلتنگ روزهای باتو بودن
من صدایت کنم عشقم
و تو بگویی جونم
و من سیر نشوم از این جانم گفتن هایت
و باز صدایت کنم
و بازصدایت کنم …
روزهای خوب چه زود تمام میشوند
و اگر می نویسم،
دوست دارم بدانی
در خلأ دنیای بی جاذبه از نبودنت،
عجیب معلقم
می چرخم و می چرخم و می چرخم
و در چشم های ناباور یک سرگردان دلتنگ کسی را می بینم شبیه خودم
که هنوز عاشق کسی ست شبیه تو
وجودی سایه وار و حضوری کمرنگ
حضوری بسیار بسیار کمرنگ
که نوشتن برایش منصرف می کند مرا
از مرگ و نبودن …
دلتنگ روزهای باتو بودن
من صدایت کنم عشقم
و تو بگویی جونم
و من سیر نشوم از این جانم گفتن هایت
و باز صدایت کنم
و بازصدایت کنم …
روزهای خوب چه زود تمام میشوند
و اگر می نویسم،
دوست دارم بدانی
در خلأ دنیای بی جاذبه از نبودنت،
عجیب معلقم
می چرخم و می چرخم و می چرخم
و در چشم های ناباور یک سرگردان دلتنگ کسی را می بینم شبیه خودم
که هنوز عاشق کسی ست شبیه تو
وجودی سایه وار و حضوری کمرنگ
حضوری بسیار بسیار کمرنگ
که نوشتن برایش منصرف می کند مرا
از مرگ و نبودن …
۵.۴k
۰۸ آبان ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.