تو که خود ناب ترین شعر دل انگیز منی

تو که خود ناب ترین شعر دل انگیز منی
چه نویسم که ز شرمش قلمم خم نشود

چه سرایم که شود لایق وصفت ای گل
وصف رویت به دو صد شعر فراهم نشود

دردهایی که در این سینه تلمبار شده
جز به یک گوشه ی چشمان تو مرهم نشود

این دلی را که شده سرکش و جولان دارد
تا تو فرمان ندهی عاقل و آدم نشود

این تن خسته در آغوش تو جان می گیرد
جز به آغوش تو این تب زده محرم نشود

به وصال تو رسیدن شده اندیشه ی من
دست من گیر که آمال دلم "غم" نشود
دیدگاه ها (۲)

الو سلامببخشید منزل خدا؟؟منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناستهزا...

به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید به ابر گفتم عشق چیست ؟ بارید ب...

به چشمانپر از عشق تو دل بستم.به دستان پر از مهرتکه از فرسنگه...

سلام این متن حرف دل بخون اگه حرف دلت بگو آمینامیدوارم خدا هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط