عادت
عــــــــادت...؛
عادت کرده ام به ایـنکه هــمــیــشه
در بحران هــای زندگــی ام،خــودم هوای خــودم را داشته باشم...
در شـــب های بیخــوابی،خــودم برای خــودم لالایی بخــوانم...
وقتی بغض میــکنم،خودم،خــودم را در آغــوش بگــیرم و دلــداری بدهــم...
مــیــبــینــــــــــــــی؟!...
تــنهـایی،با هـمــه ی دردی کـه دارد،مـرا"مــرد"بار آورده...
آنـقدر که با همـه ی "زنـانگی ام"،
"مـردانه"به خــودم تکیه میــــــکنم...
عادت کرده ام به ایـنکه هــمــیــشه
در بحران هــای زندگــی ام،خــودم هوای خــودم را داشته باشم...
در شـــب های بیخــوابی،خــودم برای خــودم لالایی بخــوانم...
وقتی بغض میــکنم،خودم،خــودم را در آغــوش بگــیرم و دلــداری بدهــم...
مــیــبــینــــــــــــــی؟!...
تــنهـایی،با هـمــه ی دردی کـه دارد،مـرا"مــرد"بار آورده...
آنـقدر که با همـه ی "زنـانگی ام"،
"مـردانه"به خــودم تکیه میــــــکنم...
- ۳۰۶
- ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط