ﺩﻟـم...ﺑﺮﺍی یک ﻧﻔﺮ تنگ است ...
ﺩﻟـم...ﺑﺮﺍی یک ﻧﻔﺮ تنگ است ...
خیلـی وقت است ، ﻧــــه ﻣـی دﺍﻧﻢ چه میکند...ﻧــه ﻣـی ﺩﺍﻧﻢ ﺍکنون کجاست...
ﺣﺘـی ﺧﺒﺮی ﺍﺯ ﻏــم ﻭ ﺷــــــﺎﺩی ﺍﺵ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ ....
ﻟﺒﺨﻨــدﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﻡ ..ﮔﺮﯾــﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﻡ..ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﺮفته ﺍﻡ..ﻋﻄـﺮ ﺗﻨﺶ ﺭﺍ ﻧﻤـی ﺩﺍﻧﻢ...
ﻓﻘــط ﻣـی ﺩﺍﻧـﻢ ...نیست ﻭ ﺑﺎﯾــد ﺑﺎﺷـﺪ ..
خیلـی وقت است ، ﻧــــه ﻣـی دﺍﻧﻢ چه میکند...ﻧــه ﻣـی ﺩﺍﻧﻢ ﺍکنون کجاست...
ﺣﺘـی ﺧﺒﺮی ﺍﺯ ﻏــم ﻭ ﺷــــــﺎﺩی ﺍﺵ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺭﻡ ....
ﻟﺒﺨﻨــدﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﻡ ..ﮔﺮﯾــﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﻩ ﺍﻡ..ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﻧﮕﺮفته ﺍﻡ..ﻋﻄـﺮ ﺗﻨﺶ ﺭﺍ ﻧﻤـی ﺩﺍﻧﻢ...
ﻓﻘــط ﻣـی ﺩﺍﻧـﻢ ...نیست ﻭ ﺑﺎﯾــد ﺑﺎﺷـﺪ ..
۶۷۴
۰۴ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.