موجود بی آزاری هستم
موجود بی آزاری هستم
کار می کنم ، قصه می خوانم
شعر می نویسم ...
و گاهی دلم که برایت تنگ می شود ،
تمام خیابانها را
با یادت پیاده می روم...
من اما
جلوی دخترمان
روزی هزار بار قربان صدقه ات میروم!
چشم و گوشش باز شود اتفاقاً...
باید بفهمد
"مَرد" خواستنش را فریاد میزند...!
کار می کنم ، قصه می خوانم
شعر می نویسم ...
و گاهی دلم که برایت تنگ می شود ،
تمام خیابانها را
با یادت پیاده می روم...
من اما
جلوی دخترمان
روزی هزار بار قربان صدقه ات میروم!
چشم و گوشش باز شود اتفاقاً...
باید بفهمد
"مَرد" خواستنش را فریاد میزند...!
۲.۰k
۳۰ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.