پارت 19(・∀・)
پارت 19(・∀・)
وقتی دکتر از اتاق عمل اومد بیرون گفت : باهاش کاری انجام دادین؟
جونگین :نه چطور مگه چی شده ؟
مانیانا :لطفا بگید بهمون .
دکتر روبه پرستار کرد و در گوش پرستار یه چیزی گفت و بدون اینکه حرفی بزنه رفت
پرستار رفت و تلفن رو برداشت و به پلیس زنگ زد
جونگین و مانیانا جلو در اتاق عمل بودن که پلیس ها اومدن و مانیانا وجونگین رو بگیرن
جونگین فکر کرد از طرف بنگ چان هستن دست مانیانا رو گرفت و از بیمارستان فرار کردن و سوار ماشین شدن
مانیانا:جونگین تو چه مرگته خواهرم تو اتاق عمله پلیس. ها دنبالمون هستن بنگ چان میخواد بکشتمون و همش تقصیر اعتماد کردن به توع(بچم جونگین 😂😢)
جونگین :اگر بگیرنمون دیگه تموم لااقل الان میتونیم یه کاری کنیم
طرف گروه دارک نس
بنگ چان فهمیده بود که اون ها فرار کردن
بنگ چان :اگر اون خاقعن. رو پیدا کنم خونش پای خودشه و دستور میده عمه برن دنبالشون
توی بیمارستان ا/ت بهوش میاد
دکتر :اسمت چیه ؟ الان چه زمانیه؟
ا/ت:اسمم ا/ت فکر کنم خیلی وقته بیهوشم یادم نمیاد ساعت چنده
دکتر :اون دوتا آدمی که اذیتت کردن رو دادیم دست پلیس دنبالشون هستن
ا/ت:کدوم ها کسی من رو اذیت نکرده 😐
دکتر :اون پسره و یه دختر که تقریبا شبیه خودت بود .
ا/ت:اونا دوستامن چرا دادیشون دست پلیس من بهشون نیاز دارم .
دکتر :رو بدنت پر کبودیه ....
ا/ت:بخاطر بیماریمه زنگ بزنید دوستام بیان وگرنه میکشمت .و چاقو رو میگیره به سمت دکتر
دکتر :باشه! باشه ! الان زنگ میزنم
ا/ت: سریع تر .....
یهو تلفن جونگین زنگ میخوره
جونگین جواب نمیده
دکتر بهش پیام میده و میگه :لطفا برگردید
این روانی شده !
جونگین این پیام رو میبینه ولی یهووووو........
وقتی دکتر از اتاق عمل اومد بیرون گفت : باهاش کاری انجام دادین؟
جونگین :نه چطور مگه چی شده ؟
مانیانا :لطفا بگید بهمون .
دکتر روبه پرستار کرد و در گوش پرستار یه چیزی گفت و بدون اینکه حرفی بزنه رفت
پرستار رفت و تلفن رو برداشت و به پلیس زنگ زد
جونگین و مانیانا جلو در اتاق عمل بودن که پلیس ها اومدن و مانیانا وجونگین رو بگیرن
جونگین فکر کرد از طرف بنگ چان هستن دست مانیانا رو گرفت و از بیمارستان فرار کردن و سوار ماشین شدن
مانیانا:جونگین تو چه مرگته خواهرم تو اتاق عمله پلیس. ها دنبالمون هستن بنگ چان میخواد بکشتمون و همش تقصیر اعتماد کردن به توع(بچم جونگین 😂😢)
جونگین :اگر بگیرنمون دیگه تموم لااقل الان میتونیم یه کاری کنیم
طرف گروه دارک نس
بنگ چان فهمیده بود که اون ها فرار کردن
بنگ چان :اگر اون خاقعن. رو پیدا کنم خونش پای خودشه و دستور میده عمه برن دنبالشون
توی بیمارستان ا/ت بهوش میاد
دکتر :اسمت چیه ؟ الان چه زمانیه؟
ا/ت:اسمم ا/ت فکر کنم خیلی وقته بیهوشم یادم نمیاد ساعت چنده
دکتر :اون دوتا آدمی که اذیتت کردن رو دادیم دست پلیس دنبالشون هستن
ا/ت:کدوم ها کسی من رو اذیت نکرده 😐
دکتر :اون پسره و یه دختر که تقریبا شبیه خودت بود .
ا/ت:اونا دوستامن چرا دادیشون دست پلیس من بهشون نیاز دارم .
دکتر :رو بدنت پر کبودیه ....
ا/ت:بخاطر بیماریمه زنگ بزنید دوستام بیان وگرنه میکشمت .و چاقو رو میگیره به سمت دکتر
دکتر :باشه! باشه ! الان زنگ میزنم
ا/ت: سریع تر .....
یهو تلفن جونگین زنگ میخوره
جونگین جواب نمیده
دکتر بهش پیام میده و میگه :لطفا برگردید
این روانی شده !
جونگین این پیام رو میبینه ولی یهووووو........
۲.۹k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.