سرشارم

سرشارم
از شعرهای نچیده
روزهای نیامده
اتوبوس هایی مملو آدمیانی که به تعطیلی می‌روند؛

قلبی که روی دست بهار مانده است،
کف‌های پر کشیده بر پر مرغانی که به سمت شمال می روند.

سرشارم از
شکایت سنگ‌ها وقتی که در ترنم رودخانه ترک می خورند،
سرشارم از برف، از ترنم انگور، نور

#شمس_لنگرودی

🌀آرامش_♓
دیدگاه ها (۰)

گر دل نبود کجا وطن سازد عشقور عشق نباشد به چه کار آید دل#ابو...

جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جهان ...

من تو را می‌خوانم، به‌جای همهبه‌خاطرِ نامِ حقیقیِ تومن تو را...

چه کنم؟!آهوی جانم٫سر صحرای تو دارد........#مولانا🌀آرامش_♓

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط