🍁 تن زمین پوشیدہ از برگهاے نارنجے بود
🍁 تن زمین پوشیدہ از برگهاے نارنجے بود
و پارکبان جارو را گوشه ے پارک رها...!
پرسیدم: چرا دست روے دست گذاشتے؟
لبخندے کنج لبش نشست و گفت:
دخترکم؛ خیابان عریان در پاییز،
توے ذوق چشم رهگذرها مے زند...!
پاسخش بر دلم نشست
با خودم فڪر ڪردم؛
براستے فلسفہ ے پاییز با چادرم
سرّ و سرّے دارد..!
#حال_هوای_پاییزی_چادرم
و پارکبان جارو را گوشه ے پارک رها...!
پرسیدم: چرا دست روے دست گذاشتے؟
لبخندے کنج لبش نشست و گفت:
دخترکم؛ خیابان عریان در پاییز،
توے ذوق چشم رهگذرها مے زند...!
پاسخش بر دلم نشست
با خودم فڪر ڪردم؛
براستے فلسفہ ے پاییز با چادرم
سرّ و سرّے دارد..!
#حال_هوای_پاییزی_چادرم
۲.۶k
۲۲ آذر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.