خـوددوســتی ( قـصیـده )

با من این درد بیست‌ روز همـراه بود
خود شدم ، جویـای درمان خودم ..!

(سینه مـالامـالِ درد است ای دریـغ)
مَـرهـمـم شـد ایـن تَـفَـاُّل کـه زدم ..!

مـانـده یـادْگاری ز دوسـت و آشِــنـا :
دشــمـنــی‌هـا و غــریــبــی‌هـا و غــم

مـن شـبی را با تَـبی سـوختـم ولـی :
کــس نـشــد پـیـگـیــرِ احـوال بَــدَم !

دیدمش بی‌مهریِ خویشانِ خویش :
آتش اَنـدر گُـر کشیـد و سوخـت دلـم

تـن نه تـک نـگذارمـت ، سـوگـنـد بـاد
مـرد ؛ یکی باشد چو قولش با قـسم

چـهـره‌هـا دیـدم نـقـابـها قـاب بــود !
آنـکه بی‌قاب از نـقـاب بـاشـد ؛ مـنـم

داسـتـانـم بــوده گــر پُــر مــاجــرا ..
درسِ خوددوسـتی بـرایـت می‌دهـم

پس خودت را دوست‌ بدار تا زنده‌ای
چـون پـیـاز هـرگـز نــسـازد بـا کَـلَــم

#شرح_خوددوستی
#یزدان_ماماهانی
#آغازسرایش۱۱_۹_۱۴۰۴
#پایان‌سرایش۱۸_۹_۱۴۰۴
#کالبد_ادبی_قصیده
#جستار_چکامه_ماجراجویی
_🎼🎸گیـــتار بـی‌تــــار🎸🎼_

این قصیده داستانی است ..
در کانال تلگرامی می‌توانید
سراسر چکامه را بخوانید

https://t.me/yazdan_mamahani1369
دیدگاه ها (۰)

تـیـــغِ زخــــم ( غـزل )

تــیـغِ زخــم ( غــزل )

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط