سلام من ابان دخت هستم یه دختر دوست داشتنی و کوچولو البته
سلام من ابان دخت هستم یه دختر دوست داشتنی و کوچولو البته به موقه اش هات و خشن هم میشم
خب بگذریم من از ایران به کره سفر کردم
داخل ایران زندگی خوبی داشتم ولی بر اثر یک سری از اتفاقات هم خودم هم پدرم و هم خواهرم از پا در میایم
مادر و پدرم از هم طلاق گرفتن و من و خواهرم با پدر مون زندگی میکنیم
من دوستای زیادی داخل شهر مون دارم ولی با ۲ نفر خیلی صمیمی هستم .
لیا و میا بهترین دوستای من هستن
و اسم خواهرم هم اناهیتا هست
من ۱۴ سالمه و حق هیچ کاری بدون اجازه ی پدرم ندارم
فردا داستان رو شروع میکنم
خب بگذریم من از ایران به کره سفر کردم
داخل ایران زندگی خوبی داشتم ولی بر اثر یک سری از اتفاقات هم خودم هم پدرم و هم خواهرم از پا در میایم
مادر و پدرم از هم طلاق گرفتن و من و خواهرم با پدر مون زندگی میکنیم
من دوستای زیادی داخل شهر مون دارم ولی با ۲ نفر خیلی صمیمی هستم .
لیا و میا بهترین دوستای من هستن
و اسم خواهرم هم اناهیتا هست
من ۱۴ سالمه و حق هیچ کاری بدون اجازه ی پدرم ندارم
فردا داستان رو شروع میکنم
۱.۹k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.