دنیا کوچکتر از آن است

دنیا کوچکتر از آن است
که گم شده‌ای را در آن یافته باشی
هیچ کس اینجا گم نمی‌شود
آدم ها به همان خونسردی که آمده‌اند
چمدانشان را می‌بندند
و ناپدید می‌شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی رحم ترینشان در برف
آنچه به جا می‌ماند
رد پائی است
و خاطره‌ای که هر از گاه پس می‌زند
مثل نسیم سحر
پرده‌های اتاقت را


 
"عباس صفاری"
دیدگاه ها (۱)

این بار من می روم با چمدان دلتنگی ام و خاطراتی که تو را بالا...

این تلگرام چرا هی نفسش می گیرد؟!گاه گاهی بکند هنگ و گهی می م...

همین که پنجره رااین همه می بندم و باز می کنمتا اتاق پر بشود ...

بهانه نمی گیرم در بهت نبودنت یخ زده ام... کاش پاییز نیامده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط