همه چیز را فروختم جز آن صندلی که جای تو بود شاید آن روز

همه چیز را فروختم جز آن صندلی که جای تو بود، شاید آن روز که برگشتی خسته باشی . . .
دیدگاه ها (۱)

دلم عشقی هوس کرده که با من همصدا باشد بگویم" جان" و با نازش ...

...من دلم تنگ شده ، فاجعه را میفهمی عمق دلتنگی و این حال مرا...

گاهی نمیشه دست از...دوست داشتن یکی برداشت...حتی وقتی...نیست....

ﻓﻘﻄ ﺑﺎﻭﺭﻡ ﻛﻦ....تو سهمِ مڹ.... از تمامِ زیبای...

شاید تو…سکوت میان کلامم باشی!دیده نمیشویاما من تو را احساس م...

چرا یه حسی بم میگه پسرا بی حال و خسته ان؟! - تو ویدیو ها حس ...

در روز تولد تو ای ماه دمشق جای همه جای همه مدافعانت خالیست..

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط