درگیر خیالت شده بودم ولی افسوس

‌‌‌درگیر خیالت شده بودم ، ولی افسوس
آن عشق محالت شده بودم ، ولی افسوس

پرسیده ای از من که چرا دل به تو دادم
درگیر سوالت شده بودم ، ولی افسوس

تقدیر من آن بوده که در بند تو باشم
درقهوه و فالت شده بودم ، ولی افسوس

یک بدرقه ی سرد و شب و جاده ی برفی
من خیره به شالت شده بودم ولی افسوس
دیدگاه ها (۵۰)

چه بگویم چاره ندارم شده ام یار خودملایق هیچکسم ،، شده ام مال...

"دو سه بیتی" بنویسم،که تو را مست کنم !اول از "بیت لبت"با لب ...

مَستِ عشقم کُنجِ آغوشت خدایی می کنم تا تو لیلای منی ، من پ...

شما ملکه دلها..ما سر دسته ولهاما لوتیه تنها..شما دلبر دل هام...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

رمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط