کجای قصه

کجایِ قصه 
نگفته ام دوستت دارم ؟؟
بگذار فکر کنم ...
هیچ کجا انگار !
تا یادم می آید
بهانه هایم هم پر بود از فریاد
فریادِ اینکه
دیــــــــــوانه ! من دیوانه ی توام ..
اما ببخش مرا!
انگار همچون کودکی نوزاد بوده ام
که هرچه تقلا می کند
کسی نمی فهمد
که شیر نمی خواهد..
که گرمایِ تنِ مادر می خواهد..
اما ..
حالا می نویسم
بارها بخوان
بلند بخوان
دیــــــــــــــوانه
دوستت دارم ...



پیــــچ عاشقـــانه یگانه
⇩⇩⇩⇩
دیدگاه ها (۳)

:(

بی سحری روزه میگــــــــــیرم وبه افطار لــــــــــبت دل بــ...

مرد یعنی تکیه گاه❤یعنی پشتوانه❤یعنی توی اوج عصبانیت و غصه ها...

گاهـــی دلــت بهانه هایی می گیـــردکه خــــودت انگشــت به ده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط