دوباره دست های تو

‌دوباره دست های تو
آن دست های قادرِ عاشق
هم سان یک شکوفه، یک گل
خواهد شکفت
و خورشیدی خواهی گشت
بر فراز دیوارهای سیاه
همیشه خوش آفتاب،
همیشه بی غروب...


#خسرو_گلسرخی
دیدگاه ها (۳)

‏لا شيء بيني و بينك ، لكن بين قلبي و قلبك قد حصل كل شيء .‏#ج...

آیینه‌های روشن گوش و زبان نخواهنداز راه چشم باشد گفت‌وشنود م...

‌تو کجایی؟در گستره‌ی بی‌مرز این جهانتو کجایی؟من در دوردست‌تر...

می شوم گل، در گریبان خار می افتد مراغنچه می گردم، گره در کار...

چقدر صبح زیباست ...گویی خدا فرصتی دوباره برای زندگی ...عشق ....

---قسمت ۱۲: لحظه‌های نابغروب بود و نور نارنجی خورشید روی سقف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط