هر صبح به شوق دیدنت لبریزم

هر صبح به شوق دیدنت لبریزم
ای نای و نفس ز بودنت ، لبریزم

هرگاه زند شکوفه گل بر دهنت
با هر سخن از دمیدنت ، لبریزم
#فرزاد_متین
دیدگاه ها (۱۲)

و اما توبه ی گرگ مرگه

باده پر کن که قدومش به درِ ، خانه رسیدپیچ گیسوی کمندش به سرِ...

صبح و باران و نم شبنم بر گونه تووقت پنهانی خورشید و دو نور م...

حجاب از سر برافکندی شدم دیوانه ی مویتخوشا آن شانه که هر دم ز...

دخترانشاعرانی اند پر احساسغزل از نگاهشان می ریزد!سپید از موه...

فریبا شش بلوکی

شاخه نباتم💙🫂🖇من چه میدانستم بودنت این همه حال خوش دارد. نمید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط