در زندگی اجتماعی نسبت به هم مسئول هستیم!
در جامعه اسلامی حق نداریم طوری لباس بپوشیم که فکر شخصی دیگر را به خود مشغول کنیم!
در باشگاه کشتی بودیم. آماده میشدیم برای تمرین، ابراهیم هم وارد شد. چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان آمد. تا وارد شد، بیمقدمه گفت: ابرام جون، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده. تو راه که میاومدی دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف میزدند.
بعد ادامه داد: شلوار و پیراهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی. کاملا مشخصه ورزشکاری. به ابراهیم نگاه کردم. رفته بود تو فکر. ناراحت شد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت.
جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهیم را دیدم خندهام گرفت. پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد. به جای ساک ورزشی لباسها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود. از آن روز به بعد اینگونه به باشگاه میآمد. بچهها میگفتند: بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی. ما باشگاه مییایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباسهاییه که میپوشی. ابراهیم به حرفهای آنها اهمیت نمیداد.به دوستانش هم توصیه میکرد که اگر ورزش برای خدا باشد میشود عبادت
❌این داستان از زندگی شهید ابراهیم هادی به ما می یاد آوری میکنه که که درجامعه اسلامی ما نسبت به همدیگه مسئول هستیم و مرد و زن نباید طوری لباس بپوشن که فکر کسی دیگرو مشغول کنن ایشون برخلاف یه عده در جامعه نگفت بدن خودمه ، هرجوری دوست دارم میام بیرون ، به من چه! اگه کسی تحریک میشه نگاه نکنه
شادی روح بزرگان شهیدی که به مادرس زندگی دادن، صلوات
#شهید_هادی
#شهید_ابراهیم_هادی
#حجاب
در باشگاه کشتی بودیم. آماده میشدیم برای تمرین، ابراهیم هم وارد شد. چند دقیقه بعد یکی دیگر از دوستان آمد. تا وارد شد، بیمقدمه گفت: ابرام جون، تیپ و هیکلت خیلی جالب شده. تو راه که میاومدی دو تا دختر پشت سرت بودند. مرتب داشتند از تو حرف میزدند.
بعد ادامه داد: شلوار و پیراهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی. کاملا مشخصه ورزشکاری. به ابراهیم نگاه کردم. رفته بود تو فکر. ناراحت شد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت.
جلسه بعد رفتم برای ورزش. تا ابراهیم را دیدم خندهام گرفت. پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد. به جای ساک ورزشی لباسها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته بود. از آن روز به بعد اینگونه به باشگاه میآمد. بچهها میگفتند: بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی. ما باشگاه مییایم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ بپوشیم. اما تو با این هیکل قشنگ و رو فُرم، آخه این چه لباسهاییه که میپوشی. ابراهیم به حرفهای آنها اهمیت نمیداد.به دوستانش هم توصیه میکرد که اگر ورزش برای خدا باشد میشود عبادت
❌این داستان از زندگی شهید ابراهیم هادی به ما می یاد آوری میکنه که که درجامعه اسلامی ما نسبت به همدیگه مسئول هستیم و مرد و زن نباید طوری لباس بپوشن که فکر کسی دیگرو مشغول کنن ایشون برخلاف یه عده در جامعه نگفت بدن خودمه ، هرجوری دوست دارم میام بیرون ، به من چه! اگه کسی تحریک میشه نگاه نکنه
شادی روح بزرگان شهیدی که به مادرس زندگی دادن، صلوات
#شهید_هادی
#شهید_ابراهیم_هادی
#حجاب
۱۱.۲k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲