نشود فاش کسی آنچه میان من و توست

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم
پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گر چه در خلوت راز دل ما کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

گو بهار دل و جان باش و خزان باش ، ارنه
ای بسا باغ و بهاران که خزان من و توست

این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت
گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل
هر کجا نامه ی عشق است نشان من و توست

سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر
وه ازین آتش روشن که به جان من و توست
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://t.me/monlightyy/AAAAADwlabGn5JpFx5ds8A
دیدگاه ها (۸)

پروردگاراچنان کن امسال، سالِ ما باشدسعادت، بختِ نیکوحال خوش ...

عشق..! رسوا شدنم را به تماشا بنشینعشق! رسوا شدنم را به تماشا...

بر بالشی از خاطره بگذار سرت راباشد که فراموش کنی دور و برت ر...

چشم وا ڪردم و دیدم ڪہ وجودم " تو شدی "دفتــر پـر غـــزل خاط...

نشود فاش کسی آنچه میان من و توستتا اشارات نظر نامه رسان من و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط