من او را دوست داشتم
❤️ باید این تن اندوهگین را چلاند
________________________________
زندگی حتی وقتی انکارش میکنی، حتی وقتی نادیدهاش میگیری، حتی وقتی نمیخواهیاش، از تو قویتر است. از هر چیز دیگری قویتر است.
آدمهایی که از بازداشتگاههای اجباری برگشتهاند، دوباره زاد و ولد کردند. مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانههاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوسها دویدند، به پیشبینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند. باور کردنی نیست اما همین گونه است: زندگی از هر چیز دیگری قویتر است.
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشکها خشک شوند، باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد.
📚 من او را دوست داشتم/ آنا گاوالدا
________________________________
@chinizarin_ir
#کتاب #کتابخوانی #بریده_کتاب #تیکه_کتاب #زندگی #امید #آناگاوالدا #آنا_گاوالدا #annagavalda
.
________________________________
زندگی حتی وقتی انکارش میکنی، حتی وقتی نادیدهاش میگیری، حتی وقتی نمیخواهیاش، از تو قویتر است. از هر چیز دیگری قویتر است.
آدمهایی که از بازداشتگاههای اجباری برگشتهاند، دوباره زاد و ولد کردند. مردان و زنانی که شکنجه دیده بودند، که مرگ نزدیکانشان و سوخته شدن خانههاشان را دیده بودند، دوباره به دنبال اتوبوسها دویدند، به پیشبینی هواشناسی با دقت گوش کردند و دخترهایشان را شوهر دادند. باور کردنی نیست اما همین گونه است: زندگی از هر چیز دیگری قویتر است.
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد. آن قدر که اشکها خشک شوند، باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد. به چیز دیگری فکر کرد. باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد.
📚 من او را دوست داشتم/ آنا گاوالدا
________________________________
@chinizarin_ir
#کتاب #کتابخوانی #بریده_کتاب #تیکه_کتاب #زندگی #امید #آناگاوالدا #آنا_گاوالدا #annagavalda
.
۲.۰k
۲۱ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.