تا قبل از اینکه بهت عادت کنم فکر میکردم وقتی توی کتابا می
تا قبل از اینکه بهت عادت کنم فکر میکردم وقتی توی کتابا مینویسن شخصیت رمان میتونه توی خنده های چشم معشوقه اش غرق بشه فقط یه افسانه اس و آدم های زندهی روی زمین ممکن نیست چنین چیزی رو حس و لمس کنن. اما تو خندیدی، وقتی برگشتم و نگاهت بهم افتاد با دلتنگی سمتم اومدی و چشمات خندید... اون اولین باری بود که فهمیدم چقدر زیبایی و غرق شدم!
۲.۴k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.