آمده بود مرخص سرنمازبود

آمده بود مرخصے ، سر نماز بود
ڪه صدای آخ شنیدم، نمازش قطع شد ، پرسیدم چی شد؟
گفت: چیزی نیست !
توی حمام باندهای خونی بود، نگرانش شدم، فهمیدم پایش گلوله خورده، زخـمی است، دکتر گفته باید عمل شود تا یک هفته هم نمی‌توانی باندش را باز کنی. باند ࢪا باز کرده بود تا وضو بگیرد. 
گریه کردم و گفتم: «با این وضع به جبهه می‌روی؟» رفیقش که دنبالش آمده بود، گفت: «نگران نباش خواهر، من مواظبشم» با عصبانیت گفتم: «اشکالی ندارد، بروید جبهه، ان‌شاءالله پایت قطع می‌شود، خودت پشیمان می‌شوی و برمی‌گردی»
علی بهم نگاه کرد و گفـت: «ما برای دادن سر می‌رویم، شما
ما را از دادن پا می‌ترسانی؟!»؛

شهید#علی_تجلایی🕊🌹
دیدگاه ها (۰)

🌹باید مثل عمار هوشیار بود و فهمید که وظیفه چیست♦️رهبرمعظم ان...

رهبر معظم انقلاب امروز :از ابتدای پیروزی انقلاب آنها به شیوه...

🔹 واکسن ضدسرطان داخلی به مرحله دوم کارآزمایی بالینی رسیداین ...

🗣‏مصطفی تاجزاده میگه : روی موشک ها ، بجای مرگ بر این و اون،...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط