از پایتخت تا کویر

از پایتخت تا کویر
چقدر فاصله است
که اینچنین
کمر به قتل خویش بسته ایم؟
من
ویرانی همه آبادی های عالم را
به اندیشه نشسته ام
ویرانی بازوانت را نه.
گوش کن
می شنوی
صدای مبهم سکوت می آید
استخوانهای خرد شده یک روح است
که روی هم تلمبار می کنند
و سهم من
از انهدام این همه
تصویر واژگونه ماه است
سترون
منجمد
خفته بر سطح آبهای بی خیال #آرزو_نوری
دیدگاه ها (۱)

بگذار یک نگاه سیرتو را قدم بزنماز کاکلی هایتاز خط موی باریکی...

جنگ بهانه خوبی بودبرای تفنگهاآواز بخوانند و شراب بنوشند #آرز...

تازه ترین عکست را بفرستچشمهایت پیدا باشدو دستهایت ... #آرزو_...

تعبیر هزارساله خواب هایمتکیه بر بادتکیه بر بازوانت!و قلب منش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط