سناریو توکیو ریونجرز
{وقتی باهاش دعوا میکنی و از خونه میزنی بیرون .. خیابون تاریکه و همون لحظه از یه کوچه متروک صدای جیغ میشنوی}
مایکی : *چون از اتفاقای بعدش میترسیدی سریع برگشتی خونه ولی بازم توسط مایکی تنبیه شدی
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ایزانا : *قبل اینکه از خونه بری بیرون دستتو میگیره میکشتت طرف خودش * نمیزارم در بری دارلینگ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
میتسویا : * از اونجایی که میدونست وقتی قاطی کنی ممکنه هر چیزی ازت سر بزنه درو قبلش قفل میکنه و میگه * حق نداری جایی بری ا.ت
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
چیفویو: میاد دنبالت و میگه : ا.ت حتی فکرشم نکن که بری توی اون کوچه.. اصلا نمیزارم
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
باجی: *شوما دخمل خیلی خوبی هستی .. اصلا با باجی سان دعوا نکردی که بزنی بیرون ..😅👌
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
کوکو : *میاد دنبالت * هوی خانم کوچولو .. اصلا فکر رفتن به اونجا به سرت نزنه
ا.ت : ولی کوکو حتما اونجا خبری هست صدای جیغ شنیدم..
کوکو: هرچیم باشه به ما مربوط نیست .. حالا هم بیا بریم خونه بهت بستنی و شکلات بدم(بچه گول میزند)
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ران : *کنجکاو میشی میری توی کوچه که یهو ران رو میبینی*
ا.ت: ها..ران؟؟
ران: جایی تشریف میبری بیبی گرل؟
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ریندو : * ترسیدی و فورا برگشتی خونه که دیدی ریندو داره شیر کاکائوت رو میخوره *
ا.ت: ریندووو چرا داری میخوریییششش...
ریندو : تا تو باشی یهو از خونه نزنی بیرون
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
سانزو : *از خونه زد بیرون داشت میومد دنبالت که دید داری با سرعت میای طرفش ..*
ا.ت : س..سانزو از ا..اونجا صدای جیغ ش..شنیدم.. م..من میترسم
سانزو :*بغلت میکنه و موهاتو نوازش میکنه * هیشش.. چیزی نیست من اینجام
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
هانما: *میخواستی بری داخل کوچه که یهویی از پشت دستتو میگیره *
ا.ت: یاااا.. قلبم وایساد..
هانما: مگه قرار نبود تنهایی جاهای تاریک نری .. مخصوصا الان که صدای جیغم شنیدی..
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
نظرتون رفقا؟
درخواستی داشتید حتما بگید 👌
#سناریو #سناریو_انیمه #فیکشن_انیمه #وانشات_انیمه #مایکی #باجی #چیفویو #میتسویا #ایزانا #ران #ریندو #کوکونوی #سانزو #هانما
مایکی : *چون از اتفاقای بعدش میترسیدی سریع برگشتی خونه ولی بازم توسط مایکی تنبیه شدی
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ایزانا : *قبل اینکه از خونه بری بیرون دستتو میگیره میکشتت طرف خودش * نمیزارم در بری دارلینگ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
میتسویا : * از اونجایی که میدونست وقتی قاطی کنی ممکنه هر چیزی ازت سر بزنه درو قبلش قفل میکنه و میگه * حق نداری جایی بری ا.ت
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
چیفویو: میاد دنبالت و میگه : ا.ت حتی فکرشم نکن که بری توی اون کوچه.. اصلا نمیزارم
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
باجی: *شوما دخمل خیلی خوبی هستی .. اصلا با باجی سان دعوا نکردی که بزنی بیرون ..😅👌
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
کوکو : *میاد دنبالت * هوی خانم کوچولو .. اصلا فکر رفتن به اونجا به سرت نزنه
ا.ت : ولی کوکو حتما اونجا خبری هست صدای جیغ شنیدم..
کوکو: هرچیم باشه به ما مربوط نیست .. حالا هم بیا بریم خونه بهت بستنی و شکلات بدم(بچه گول میزند)
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ران : *کنجکاو میشی میری توی کوچه که یهو ران رو میبینی*
ا.ت: ها..ران؟؟
ران: جایی تشریف میبری بیبی گرل؟
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
ریندو : * ترسیدی و فورا برگشتی خونه که دیدی ریندو داره شیر کاکائوت رو میخوره *
ا.ت: ریندووو چرا داری میخوریییششش...
ریندو : تا تو باشی یهو از خونه نزنی بیرون
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
سانزو : *از خونه زد بیرون داشت میومد دنبالت که دید داری با سرعت میای طرفش ..*
ا.ت : س..سانزو از ا..اونجا صدای جیغ ش..شنیدم.. م..من میترسم
سانزو :*بغلت میکنه و موهاتو نوازش میکنه * هیشش.. چیزی نیست من اینجام
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
هانما: *میخواستی بری داخل کوچه که یهویی از پشت دستتو میگیره *
ا.ت: یاااا.. قلبم وایساد..
هانما: مگه قرار نبود تنهایی جاهای تاریک نری .. مخصوصا الان که صدای جیغم شنیدی..
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°
نظرتون رفقا؟
درخواستی داشتید حتما بگید 👌
#سناریو #سناریو_انیمه #فیکشن_انیمه #وانشات_انیمه #مایکی #باجی #چیفویو #میتسویا #ایزانا #ران #ریندو #کوکونوی #سانزو #هانما
۱۱.۹k
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.