اومد كنارم نشست. ، دستامو گرفت تو دستاش با انگشتاي دستم ب
اومد كنارم نشست. ، دستامو گرفت تو دستاش با انگشتاي دستم بازی ميكرد و يه هوف بلند كشيد كه خيلي بامزهء شد؛ خنديدم گفتم چيشده گلِ من.
گفتش: حوصلم سررفته اونم بدجور..
يه دسته از موهاشو كه رو صورتش بود و با دستام انداختم كنار گوشش گفتم بازي كنيم¿¡ مثلا قايم موشك؛ من چشم ميزارم تو برو قايم شو.
گفت باشه رو دستهی كاناپه سرمو گذاشتم و شروع كردم به شمردن به عدد ده كه رسيدم سرمو از رو دسته بلند كردم ديدم هنوز كنارم نشسته..
تو چشاش نگاه كردم، گفتم: حوصله نداری قايم شی موش كوچولو.¡
محكم بغلم كرد، بعد چند لحظه گفت "ميترسم ازت دور بشم ميخوام هميشه كنارت باشم. ¡🌿"
"بی هوادلم هوای مهربونیآت وکرد.¡🍷
گفتش: حوصلم سررفته اونم بدجور..
يه دسته از موهاشو كه رو صورتش بود و با دستام انداختم كنار گوشش گفتم بازي كنيم¿¡ مثلا قايم موشك؛ من چشم ميزارم تو برو قايم شو.
گفت باشه رو دستهی كاناپه سرمو گذاشتم و شروع كردم به شمردن به عدد ده كه رسيدم سرمو از رو دسته بلند كردم ديدم هنوز كنارم نشسته..
تو چشاش نگاه كردم، گفتم: حوصله نداری قايم شی موش كوچولو.¡
محكم بغلم كرد، بعد چند لحظه گفت "ميترسم ازت دور بشم ميخوام هميشه كنارت باشم. ¡🌿"
"بی هوادلم هوای مهربونیآت وکرد.¡🍷
۳.۹k
۲۹ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.