چون

چون
خیال تو
درآید به دلم
رقص کنان

چه خیالات دگر
مست درآید
به میان

سخنم مست و
دلم مست و
خیالات تو
مست

همه بر همدگر افتاده و
در هم نگران!
دیدگاه ها (۴)

دلم میخواست چندین بیت تقدیمت کنم فردایکی کنج دلم فریاد زد، ح...

"شب"گهواره ایست ،که تا صبح یاد تو را در خوابِ من تاب می دهد ...

میان دفتر شعرم ،......... مرا گم کردی و رفتی .نوشتم بی تو می...

تمام خانه نوشته های من است مادر خسته شد از بس خیالات مرا از ...

درود زیبای من!

بار دگر ذره وار رقص کنان آمدیمزان سوی گردون عشق چرخ زنان آمد...

وقتی چشمانم را می‌بندم، تو را می‌بینمدر سکوت شب، در عمق خیال...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط