شیشه خون
#شیشهخون
P3
چشمم ب تهیونگ افتاد ک ی لباس عجیب پوشیده بود(میزارم)
ا.ت:ته تهههههه
تهیونگ:ا.ت (شوکه)
ا.ت:پس اینجا گمو گور میشدی عوضیییی نمیتونستی بهم بگی خر گاو بز
تهیونگ:ولش کوک با خواهر چیکار داری
کوک:چیی خواهرته
تهیونگ:آره
کوک:ب خودت رفته خوشتیپه
ا.ت:چی گفتییییی
کوک:هیچی
تهیونگ:😂خا ا.ت تو اینجا چ گوهی میخوری
ا.ت:اولین که تو رو نمیخورم دو اینکه ی بازی انجام دادیم و من اینجام و نمیدونم ک دوستام تو چه حالین
کوک:اونا توی دنیای خودتون دارن زندگی میکنن
ا.ت:ینی جی
کوک:یعنی اینکه فک میکنن تو مردی چیییی
فلش بک ب اون دنیا
لئو:هققققق ا.تتت این بازی رو دوس داشت (گریه)
مینهو:ارع هقققق هققققق(گریه زیاد)
پایان فلش بک
ا.ت:ته تو چجوری خونآشام شدی کره خرررر
تهیونگ: با خوردن شیشه خون کوک
کوک:فکرشم نکن که بهت بدم
تهیونگ:اگه ندی خاندان مین و پارک نمیزارن زنده بمونه همینطور خاندان خودت راستی ا.ت میدونی ماهم یه خاندان داریم که خوناشامهه و اونا سالها دونبال تو گشتن ولی پیدا نشدی
ا.ت: اوهاااا بریم پس
کوک:کجااااا
ا.ت:پیش خاندانم
کوک:گوه نخور همینجا میمونی
تهیونگ:میدونی که آخر مال تو میسه فقط بزار پدر و مادر و بقیه ببیننش
ا.ت:چییی
کوک:هه آره یادم نبود برزن ولی زود بیاین
تهیونگ:اوک بای
ا.ت:بگو بیینم منظورت چی بود
تهیونگ:ببین از وقتی کوک و تو ب دنیا اومدین خاندان کیم و جئون تصمیم گرفتن ک متحد بشن دربرابر خاندان ها پس گفتن وقتی توعم خوناشام شدی با کوک ازدواج میکنی حالا بیا بریم کوک سالهاست که منتظرته
ا.ت:ینی چییی تو میدونی که من فلیکسو دوست دارم
تهیونگ:آره کلی دیگه باید ازش دس بکشی
ا.ت:بریم ولی پدر و مادر که مردن
تهیونگ: ارع ولی بعد مردن اون اینجا برای،زندگی
ا.ت:ینی توعم مردی؟ منم مردم؟
تهیونگ:من قرار بود بعد تو بمیرم تو که مردی منم مردم
ا.ت:🗿کص میگه دیگه این یه خوابه
تهیونگ:کصمشنگ این دنیا واقعیه
همینجوری حرف زدن و کل کل کردن تا رسیدن ب عمارت کیم...
جا نشد بعدیو ببینین
حمایت نشه؟
P3
چشمم ب تهیونگ افتاد ک ی لباس عجیب پوشیده بود(میزارم)
ا.ت:ته تهههههه
تهیونگ:ا.ت (شوکه)
ا.ت:پس اینجا گمو گور میشدی عوضیییی نمیتونستی بهم بگی خر گاو بز
تهیونگ:ولش کوک با خواهر چیکار داری
کوک:چیی خواهرته
تهیونگ:آره
کوک:ب خودت رفته خوشتیپه
ا.ت:چی گفتییییی
کوک:هیچی
تهیونگ:😂خا ا.ت تو اینجا چ گوهی میخوری
ا.ت:اولین که تو رو نمیخورم دو اینکه ی بازی انجام دادیم و من اینجام و نمیدونم ک دوستام تو چه حالین
کوک:اونا توی دنیای خودتون دارن زندگی میکنن
ا.ت:ینی جی
کوک:یعنی اینکه فک میکنن تو مردی چیییی
فلش بک ب اون دنیا
لئو:هققققق ا.تتت این بازی رو دوس داشت (گریه)
مینهو:ارع هقققق هققققق(گریه زیاد)
پایان فلش بک
ا.ت:ته تو چجوری خونآشام شدی کره خرررر
تهیونگ: با خوردن شیشه خون کوک
کوک:فکرشم نکن که بهت بدم
تهیونگ:اگه ندی خاندان مین و پارک نمیزارن زنده بمونه همینطور خاندان خودت راستی ا.ت میدونی ماهم یه خاندان داریم که خوناشامهه و اونا سالها دونبال تو گشتن ولی پیدا نشدی
ا.ت: اوهاااا بریم پس
کوک:کجااااا
ا.ت:پیش خاندانم
کوک:گوه نخور همینجا میمونی
تهیونگ:میدونی که آخر مال تو میسه فقط بزار پدر و مادر و بقیه ببیننش
ا.ت:چییی
کوک:هه آره یادم نبود برزن ولی زود بیاین
تهیونگ:اوک بای
ا.ت:بگو بیینم منظورت چی بود
تهیونگ:ببین از وقتی کوک و تو ب دنیا اومدین خاندان کیم و جئون تصمیم گرفتن ک متحد بشن دربرابر خاندان ها پس گفتن وقتی توعم خوناشام شدی با کوک ازدواج میکنی حالا بیا بریم کوک سالهاست که منتظرته
ا.ت:ینی چییی تو میدونی که من فلیکسو دوست دارم
تهیونگ:آره کلی دیگه باید ازش دس بکشی
ا.ت:بریم ولی پدر و مادر که مردن
تهیونگ: ارع ولی بعد مردن اون اینجا برای،زندگی
ا.ت:ینی توعم مردی؟ منم مردم؟
تهیونگ:من قرار بود بعد تو بمیرم تو که مردی منم مردم
ا.ت:🗿کص میگه دیگه این یه خوابه
تهیونگ:کصمشنگ این دنیا واقعیه
همینجوری حرف زدن و کل کل کردن تا رسیدن ب عمارت کیم...
جا نشد بعدیو ببینین
حمایت نشه؟
۴.۳k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.