گفتمانشاءالله شهید ش مثل س دوست داری

گفتم:ان‌شاء‌الله شهید شے مثل ڪسے ڪـہ دوست داری.
یهو گفت:مثل امام حسین، تو هم مثل صاحب این پرچم(حضرت ابوالفضل)، بـہ نوبت، باهم.
تو دلم خیلے حال ڪردم.

گفتم:محسن دردش زیاده! حالا تیری، ترڪشی، چیزی! حتماً تو از پشت گردن، منم دست و چشم و سر. چـہ خبره؟!
گفت:مزہ شهادت بـہ همینه!
گفتم:پس من باید زودتر از تو برم دیگه! خندید. دست زد روے شانه‌ام و گفت:نـہ دیگـہ حاجی! این‌بار میخوایم برعڪسش ڪنیم!
حالا می‌فهمم معنے حرف‌هاے آن روزش را!
بُرشی‌ازکتاب‌سَرمَشق


#معرفی_کتاب 𓂅
#شهید_محسن_حججی 𓂅
دیدگاه ها (۰)

#معرفی_کتاب ༻#شهید_ابراهیم_هادی ༻

بُرشی‌ازکتاب‌یادت‌باشـ♡ـد#پیشنهاد_مطالعه 𓂅 #شهید_حمید_سیاهکا...

#معرفی_کتاب ༻#شهید_ابراهیم_هادی ༻

#شهید_محسن_حججی 𓂅

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط