داستان شب...
#داستان_شب...
#نگرش
دو برادر بودند که یکی از آنها معتاد و دیگری مردی متشخص و موفق بود.
برای همه معما بود که چرا این دو برادر که هر دو در یک خانواده و با یک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشته اند؟
از برادرِ معتاد، علت را پرسیدند.
پاسخ داد: علت اصلی شکست من، پدرم بوده است.
او هم یک معتاد بود. خانواده اش را کتک می زد و زندگی بدی داشت. چه توقعی از من دارید؟
من هم مانند او شده ام.
از برادر موفق دلیل موفقیتش را پرسیدند.
در کمال ناباوری او گفت: علت موفقیت من پدرم است.
من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگی اش را می دیدم و سعی کردم که از آن رفتارها درس بگیرم و کارهای شایسته ای جایگزین آن ها کنم.
طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد.
#شب_خوش...
#نگرش
دو برادر بودند که یکی از آنها معتاد و دیگری مردی متشخص و موفق بود.
برای همه معما بود که چرا این دو برادر که هر دو در یک خانواده و با یک شرایط بزرگ شده اند، سرنوشتی متفاوت داشته اند؟
از برادرِ معتاد، علت را پرسیدند.
پاسخ داد: علت اصلی شکست من، پدرم بوده است.
او هم یک معتاد بود. خانواده اش را کتک می زد و زندگی بدی داشت. چه توقعی از من دارید؟
من هم مانند او شده ام.
از برادر موفق دلیل موفقیتش را پرسیدند.
در کمال ناباوری او گفت: علت موفقیت من پدرم است.
من رفتار زشت و ناپسند پدرم با خانواده و زندگی اش را می دیدم و سعی کردم که از آن رفتارها درس بگیرم و کارهای شایسته ای جایگزین آن ها کنم.
طرز نگاه هر کس به زندگی، دنیای او را می سازد.
#شب_خوش...
۴۴۶
۲۵ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.