خطر پرواز فیلمِ بدی از مل گیبسون است. با سینما نمیشود تعارف داشت. وقتی من شنیدم که قرار شده گیبسون «مصائب مسیح2» را بسازد از باور و ایمان او نااُمید شدم. گیبسون در قامتِ بازیگر یک سوپِر کاراکترِ قهرمان است و هنگامی که پشتِ دوربین میرود قصهگوی توانمندی خواهد شد. داستان، تنها جایی است که منطق و احساسات را میتوان همزمان لمس کرد و بنابر گفتهی چارلز دیکنز: گریه، تعلیق، خنده، داستان را میسازد. وقتی این فٌُرمول را کنار هم قرار دهیم احتمالاً سینمای ایدهآلی از مولف در «خطر پرواز» میبینیم اما با دقّت به جزئیات در تعلیق و خندهی فیلم به نتایجِ غمانگیزی خواهیم رسید. تکنیکِ فیلم وابسته به تکنولوژیِ در صحنه شده. در واقع این میزانسنی که ما از یک اثرِ دراماتیک در فیلم میبینیم، حاصلِ توانمندیهای انسان نیست، بلکه دادههایی از پیش تعریف شده برای یک سیستمِ سلطهگر است. این سیستم هالیوود نام دارد. گیبسونی که یهود ستیزیِ خود را در «مصائب مسیح» نشان داده، اکنون چگونه در یک سیستمِ سلطهگر فعالیت میکند؟ این چگونگی به اندازهی موقعیتهای کمدی در «اسلحه مرگبار» لذتبخش و خطرناک است. داستان در فیلمِ مورد بحث بتدریج از یک سری دوزیِ هالیوودی برای منفعتِ اقتصادی خبر میدهد که سلیقهی مخاطب در آن کوچکترین اهمیّتی ندارد و...
برای مطالعهی متن کامل از لینک زیر استفاده کنید.
https://longtake.ir/mag/?p=2562
برای مشاهدهی ویدئوی مرتبط از لینک زیر استفاده کنید.
https://aparat.com/v/suoh5x3
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.