دلـم بـرای سرودن، بهـانـه لازم داشت
دلـم بـرای سرودن، بهـانـه لازم داشت
و چشم های تو را، عاشقانه لازم داشت
بیــا بهــانـه بـده دستِ بلبـل طبـعم
بـرای از تـو سرودن ، ترانـه لازم داشت
در ایـن زمـانـه ی نیرنگبـارِ آفـت خیز
دو دستِ گرم تورا این میانه لازم داشت
چه خوب شدکه شکستی دل پراز دردم
کـه کـوه پـر ز گدازه، دهانه لازم داشت
بریز بـر سر شانـه ، دو زلفِ کافر خویش
کـه کفـرِ موی تو را مومنانه لازم داشت
بـرای آنکـه چـو پروانـه شعله ور گردد!
ز شعله های نگاهت، زبانـه لازم داشت
بخند تا کـه شود رام ، اسبِ وحشیِ دل
چموشِ سرکشِ من، تازیانه لازم داشت
و چشم های تو را، عاشقانه لازم داشت
بیــا بهــانـه بـده دستِ بلبـل طبـعم
بـرای از تـو سرودن ، ترانـه لازم داشت
در ایـن زمـانـه ی نیرنگبـارِ آفـت خیز
دو دستِ گرم تورا این میانه لازم داشت
چه خوب شدکه شکستی دل پراز دردم
کـه کـوه پـر ز گدازه، دهانه لازم داشت
بریز بـر سر شانـه ، دو زلفِ کافر خویش
کـه کفـرِ موی تو را مومنانه لازم داشت
بـرای آنکـه چـو پروانـه شعله ور گردد!
ز شعله های نگاهت، زبانـه لازم داشت
بخند تا کـه شود رام ، اسبِ وحشیِ دل
چموشِ سرکشِ من، تازیانه لازم داشت
۵.۰k
۲۶ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.