پارت 36. 4معشوقه

پارت 36. 4معشوقه
ویو نویسنده اول نامجون رفت داخل و جلوی جین وادماش وایستاد و به جین گفت
نامجون سلام جین چطوری می خوام امروز حالتو بگیرم
جین بگیر ببینم چجور می گیری تو که تنهایی قبلا با ادمات می یومدی
نامجون نخیرم تنها نیستم
بچه ها بیایید داخل
ویو ا.ت اقای نامجون گفت بریم داخل منم به بچه ها گفتم
دوستان اول مردا برن بعد ما خانما بریم تو
ببین به ترتیب
سمت راست جیهوب من، تهیونگ جیا،. سطمون کوک بعدش جیمین هانا، میا شوگا
تهکوکمین یونگی باشه
هانا میا جیا باشه
ویو نویسنده خوب همه رفتن داخل به ترتیبی که ا.ت گفته بود
ا.ت خانما تفنگاتونو فراموش نکنید
هانا جیا میا نه یادمون نرفته برداشتیم
ا.ت خوب بریم
ویو نویسنده همه رفتن تو و پشت نامجون وایستادن
جین اینا ادماتن اون وقتا که یه لشکر می یوردی بازم پیروز نشدی الان 9تا ادم اوردی
نامجون حالا قدرتشونو می بینی تو اینا رو نمی شناسی
جین چرا اشنان انگار یجایی دیدمشون
ا.ت ما بزرگترین باند مافیایی کره رو اداره می کنیم
جین چی واقعا 😳
ته اره باور نکردی
جین شما که قبلا سه نفر بودید چجور شدید 9نفر
جیمین خوب درسته سه نفر بودیم خانما زنامون هستن
جین خوب نباید الان 10نفر باشید کدومتون زن ندارید
کوک من زن ندارم
شوگا اه اینارو ولش کنین بریم بجنگیم جین الان دشمن ما هستش
ا.ت اره ول کنین این حرفا رو
ته بریم