من زنی را میشناسم که
من زنی را میشناسم که
هم ظریف بود، هم محکم،
هم تکیه گاه بود، هم تکیه دادن
به شانه های مردانه را دوست داشت.
زنی که سنگفرش های یک خیابان معمولی
با خیابان های پاریس برایش فرقی نمیکرد
و حال دلش با تابش آفتاب و تماشای گیاه
و پرنده ها و کتاب ها و موسیقی خوب میشد
#دلنویس
#خانومانه
#مهر_بانو
براستی زن بودن کار مشکلی است
مجبوری مانند یک کدبانو رفتارکنی
همانند یک مرد کار کنی
شبیه یک دختر جوان بنظر برسی
و مثل یک سالمند فکر کنی...
#سیمین_دانشور
#ادبیات
و
زن
غریب تر از آنست
کہ در یک عشق شناختہ شود
#افشین_یداللهی
#بانوی_شعر_و_غزل
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉★
#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉❦
#𝒋𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𖣘
#𝑺𝒉𝒐𝒈𝒉𝒆𝑵𝒂𝒇𝒂𝒔
هم ظریف بود، هم محکم،
هم تکیه گاه بود، هم تکیه دادن
به شانه های مردانه را دوست داشت.
زنی که سنگفرش های یک خیابان معمولی
با خیابان های پاریس برایش فرقی نمیکرد
و حال دلش با تابش آفتاب و تماشای گیاه
و پرنده ها و کتاب ها و موسیقی خوب میشد
#دلنویس
#خانومانه
#مهر_بانو
براستی زن بودن کار مشکلی است
مجبوری مانند یک کدبانو رفتارکنی
همانند یک مرد کار کنی
شبیه یک دختر جوان بنظر برسی
و مثل یک سالمند فکر کنی...
#سیمین_دانشور
#ادبیات
و
زن
غریب تر از آنست
کہ در یک عشق شناختہ شود
#افشین_یداللهی
#بانوی_شعر_و_غزل
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉★
#𝑯𝒂𝒛𝒓𝒂𝒕𝒆𝑬𝒔𝒉𝒈𝒉❦
#𝒋𝒂𝒅𝒐𝒐𝒈𝒂𝒓𖣘
#𝑺𝒉𝒐𝒈𝒉𝒆𝑵𝒂𝒇𝒂𝒔
۱۶.۴k
۳۰ مهر ۱۴۰۲