بیا که با تو بگویم غم ملالت دل

بیا که با تو بگویم غم ملالت دل
چرا که بی تو ندارم مجال گفت و شنید

چو ماه روی تو در شام زلف می‌دیدم
شبم به روی تو روشن چو روز می‌گردید

#حافظ

#عاشقانه_های_پاک #عاشقانه #عشق #فکر نو
دیدگاه ها (۵)

شبیه کودکی پیش رفیقانش زمین خوردهدرونم بغض بی رحمی ست، اما ک...

دلم تنگ حریف درد و اندوه فراوان نیست امان ای سنگدل از درد و...

دلم بهانه ی تو را داردتو می دانی بهانه چیست؟!بهانه همان است ...

نتیجه چالش رو هم میتونید با رفتن به تنظیمات ویسگون و از اونج...

بیا و بخند…بیا برویم هرجا شد!دلم این روزها ، شده سیاه چاله…ع...

عشق ( درد بی پایان)

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط