من مست و تو ديوانه، اين بار نرو خانه
من مست و تو ديوانه، اين بار نرو خانه
پيش هميم امشب، خوب است كه ديوانه!
از عشق بگو با من، بگذار كه اين مستي
شايد كه دو چندان شد اين حس غريبانه
من مست و تو ديوانه، بگذار كه بنشينم
حال خوشي دارم، پر كن دو سه پيمانه
چشمان تو چون شمعي، روشن به شب تارم
مي گردم و خوشحالم، دور تو چو پروانه
بر پاي دلم زنجير عمريست شده عشقت
مدفون شده چون گنجي، در گوشه ويرانه
بگذار كه آغوشت يك شب حرمم باشد
مشغول دعا باشم، لايعقل و مستانه
اي زندگى پر درد امشب تو به كامم باش
بگذار كه اين حالم خوش باشد و شاهانه
اي حسرت اين عمرم امشب چه تماشايي ست
آهسته سر خود را بگذار بر اين شانه
شايد كه گُلم فرصت اين لحظه فقط باشد
بگذار كه امشب را امشب نرويم خانه
پيش هميم امشب، خوب است كه ديوانه!
از عشق بگو با من، بگذار كه اين مستي
شايد كه دو چندان شد اين حس غريبانه
من مست و تو ديوانه، بگذار كه بنشينم
حال خوشي دارم، پر كن دو سه پيمانه
چشمان تو چون شمعي، روشن به شب تارم
مي گردم و خوشحالم، دور تو چو پروانه
بر پاي دلم زنجير عمريست شده عشقت
مدفون شده چون گنجي، در گوشه ويرانه
بگذار كه آغوشت يك شب حرمم باشد
مشغول دعا باشم، لايعقل و مستانه
اي زندگى پر درد امشب تو به كامم باش
بگذار كه اين حالم خوش باشد و شاهانه
اي حسرت اين عمرم امشب چه تماشايي ست
آهسته سر خود را بگذار بر اين شانه
شايد كه گُلم فرصت اين لحظه فقط باشد
بگذار كه امشب را امشب نرويم خانه
۷.۴k
۰۲ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.