همیشه،تو هر زمان و مکانی پرحرف بود..
همیشه،تو هر زمان و مکانی پرحرف بود..
وای نمیدونی که لباس عروسش چه خوشگل بود...
وای به نظرت واسه تولد دوستم کدوم لباسم رو بپوشم؟؟
اون مشکیه یا اون قرمزه؟؟
. وای یه سری با دوستم اومدم این پارک سوار تاب شدیم افتادم همه بهم خندیدن،اصلا یه وضعی...
راستی اون روز تو دانشگاه استاد منو صدا کرد برم اون سوال رو حل کنم...
هی میگفت و میگفت و میگفت..
اووووووووف انقدر حرف میزد که مغزت درد میگرفت و میخواستی سرت رو محکم تر از همیشه به دیوار بکوبی تا شاید فقط برای چند دقیقه ساکت شه و سکوت کنه... یه روز که مثل همیشه مشغول حرف زدن و ناز و ادا و تعریف کردن خاطراتش بود
زیر لب آهی که کشیدم و سری که از بی حوصلگی تکون دادم رو دید...
یه نگاه بهم کرد...
اشک تو چشماش جمع شد..
و اما از اون روز به بعد همه چیز تغییرکرد.
کنارم ساکت نشسته بود..
چیزی که نمیگفت،هیچ چیز..
هر چی باهاش شوخی کردم
هی گفتم: خب از دانشگاه چه خبر؟
راستی تولد دوستت رفتی ؟؟
کدوم لباس رو پوشیدی؟؟
هر چی گفتم فقط در حد یک کلمه جوابم رو میداد و بعدش سکوت میکرد...
صداش کردم گفتم عزیزم خوبی؟؟
با یه بغض معصومی رو به من کرد..
گفت:اوهوم خوبم...
گفتم پس چرا کج و کوله شدی؟؟
چرا اخمات تو همه؟؟
گفت نه خوبم !!!اخم نکردم که...
هرچی پرسیدم حرف نزد...
و از اون لحظه بود که سکوتش دنیا رو،روی سرم خراب میکرد...
سکوتش همه وجودم رو آتیش زده بود
میدونی چیه؟؟؟
میخوام بگم یه زن
شاید با پر حرفی هاش
با تعریف کردن خاطره هاش
با غیبت کردن و ناز و ادا هاش
آدم رو دیوونه کنه و حسابی اعصابت رو به هم بریزه و کفرت رو دربیاره.....
ولی وای به حالت اگه دیگه خیلی چیزها رو به روت نیاره....
وای به حالت اگر سکوت کنه...
وای به حالت اگه دیگه اون آدم سابق نباشه...
خیلی کارها رو انجام نده..
با تو حرف نزنه...
تموم میشی
دیوونه میشی...
اصلا زندگیت به پایان میرسه...
دوست داری جلوش زانو بزنی و بگی حرف بزن لعنتی
دیوونه شدم حرف بزن،حرف بزن،حرف بزن...
خیلی مهمه که یک زن تو دنیا با آدم از ته دل حرف بزنه...
خدا نکنه زن کسی رو نداشته باشد پایه صحبتاش باشه،سفره دلش رو براش باز کنه و از خاطرات خوب و بدش و اتفاقات دیروز و امروزش براش تعریف کنه...
حتی اگر کلافت کنه..
حتی اگر شما را به هم بریزه...
باید همیشه یک زن با شما حرف بزنه...
همین..
#امیرعلی_اسدی
وای نمیدونی که لباس عروسش چه خوشگل بود...
وای به نظرت واسه تولد دوستم کدوم لباسم رو بپوشم؟؟
اون مشکیه یا اون قرمزه؟؟
. وای یه سری با دوستم اومدم این پارک سوار تاب شدیم افتادم همه بهم خندیدن،اصلا یه وضعی...
راستی اون روز تو دانشگاه استاد منو صدا کرد برم اون سوال رو حل کنم...
هی میگفت و میگفت و میگفت..
اووووووووف انقدر حرف میزد که مغزت درد میگرفت و میخواستی سرت رو محکم تر از همیشه به دیوار بکوبی تا شاید فقط برای چند دقیقه ساکت شه و سکوت کنه... یه روز که مثل همیشه مشغول حرف زدن و ناز و ادا و تعریف کردن خاطراتش بود
زیر لب آهی که کشیدم و سری که از بی حوصلگی تکون دادم رو دید...
یه نگاه بهم کرد...
اشک تو چشماش جمع شد..
و اما از اون روز به بعد همه چیز تغییرکرد.
کنارم ساکت نشسته بود..
چیزی که نمیگفت،هیچ چیز..
هر چی باهاش شوخی کردم
هی گفتم: خب از دانشگاه چه خبر؟
راستی تولد دوستت رفتی ؟؟
کدوم لباس رو پوشیدی؟؟
هر چی گفتم فقط در حد یک کلمه جوابم رو میداد و بعدش سکوت میکرد...
صداش کردم گفتم عزیزم خوبی؟؟
با یه بغض معصومی رو به من کرد..
گفت:اوهوم خوبم...
گفتم پس چرا کج و کوله شدی؟؟
چرا اخمات تو همه؟؟
گفت نه خوبم !!!اخم نکردم که...
هرچی پرسیدم حرف نزد...
و از اون لحظه بود که سکوتش دنیا رو،روی سرم خراب میکرد...
سکوتش همه وجودم رو آتیش زده بود
میدونی چیه؟؟؟
میخوام بگم یه زن
شاید با پر حرفی هاش
با تعریف کردن خاطره هاش
با غیبت کردن و ناز و ادا هاش
آدم رو دیوونه کنه و حسابی اعصابت رو به هم بریزه و کفرت رو دربیاره.....
ولی وای به حالت اگه دیگه خیلی چیزها رو به روت نیاره....
وای به حالت اگر سکوت کنه...
وای به حالت اگه دیگه اون آدم سابق نباشه...
خیلی کارها رو انجام نده..
با تو حرف نزنه...
تموم میشی
دیوونه میشی...
اصلا زندگیت به پایان میرسه...
دوست داری جلوش زانو بزنی و بگی حرف بزن لعنتی
دیوونه شدم حرف بزن،حرف بزن،حرف بزن...
خیلی مهمه که یک زن تو دنیا با آدم از ته دل حرف بزنه...
خدا نکنه زن کسی رو نداشته باشد پایه صحبتاش باشه،سفره دلش رو براش باز کنه و از خاطرات خوب و بدش و اتفاقات دیروز و امروزش براش تعریف کنه...
حتی اگر کلافت کنه..
حتی اگر شما را به هم بریزه...
باید همیشه یک زن با شما حرف بزنه...
همین..
#امیرعلی_اسدی
۱۰.۳k
۲۶ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.