دل من تنها بود

دل من تـنها بـود ،
دل من هرزه نـبـود ...
دل من عادت داشـت ، که بمانـد یک جا
به کجا ؟!
معـلـوم است ، به در خانه تو !
دل من عادت داشـت ،
که بمانـد آن جا ، پـشـت یک پرده تـوری
که تو هر روز آن را به کناری بزنی ...
دل من ساکن دیوار و دری ،
که تو هر روز از آن می گـذری .
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه یک باغـچه بـود
که تو هر روز به آن می نگری
راستی ، دل من را دیـدی ...؟!!
دیدگاه ها (۴)

از عجایب عشق است که تنها آغوش همانی آرامت می کندکه دلت را ب...

چه کار به حرف مردم دارم...زندگی من همین است...شب که می شود ع...

سخت است مِی نوشِ کس دیگربودن....شمعِ شبِ خاموش کسِ دیگربودنب...

...............................................................

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط