شهنوازی کن نگارا ساز میخواهم چکار

شهنوازی کن نگارا، ساز میخواهم چکار؟
من که ایمان داشتم اعجاز میخواهم چکار؟

تا صدایت گوش هایم را نوازش میکند،
تار و سنتور و نی و آواز میخواهم چکار؟

تخت جمشید قشنگی هست در چشمان تو
تا تورا دارم دگر شیراز میخواهم چکار؟

تکیه گاه من تو باشی، من خودم یک ارتشم
قدرتم کافیست... نه... سرباز میخواهم چکار؟

باغ سرسبز و تو و آواز بلبل، بوی گل...
این زمین زیباست... پس پرواز میخواهم چکار؟

گرچه دیگر هیچ چیزی مثل دیروزش نشد
این غزل را فرصت آغاز میخواهم چکار؟


#شهریار
دیدگاه ها (۱)

طولش نمی دهم چرا که عشق،روشن و مختصر است.من هلاک کسی چون توا...

بگذار ایجازِ مانقطه ی پایانی بر افسانه ی مرگِ عاشقان باشدکه ...

-جای تو خالی‌ست!.در تنهایی‌هایی که مرا؛تا عمیق ترین دره‌های ...

از عشق و دوست داشتن حرفی نمی زنم !می ترسم قد این حرف ها نباش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط