گفت آقا من بشم اون سیگار بهمن ته جیبت

‏گفت آقا من بشم اون سیگار بهمنِ ته جیبت
گفتم اینهمه سیگار ، وینستون مارلبرو حالا چرا بهمن ؟
گفت وقتی نسخ سیگاری و هیچ سیگارفروشی پیدا نکردی ، میدونی اون بهمن چه بهشتیه ؟ میخوام اون بهشت من باشم
گفتم تو دیوووونه ای
خندید
آروووم رفت
همونجور که پاییز از کوچه ها ...🍁 🍂 🍁 🍂 🍁 🍂 🍁
دیدگاه ها (۱)

این شعر را همین حالا بخوانوگرنه بعدها باورت نمی‌شودهنگام سرو...

ای پرنده مهربانخیلی دیر آمدی!این تک درخت خشکدیگرحضور تورا نم...

اگه الان اینجا بودی ،میبردمت مینشوندمت رو صندلیِ پارک ..بهت ...

‍ من جولیت هستمبیست و سه سالهیک بار طعم عشق را چشیده اممزه ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط