صحبت از فاطمه سر فصل غزل خوانی ماست

صحبت از فاطمــــه سر فصل غزل خوانی ماست
گریه در روضه او مسلک عرفـــانی ماست


ما پریشان غم مادرمـــان فاطمه ایم
غربتش علت این گریـــه طولانی ماست


هر کســـی در پی دارو و دوا می گردد
نمک روضــــه او نسخــه درمانی ماست


هرکســی رخت عزا کرده به تن می داند
کــه چنین پیرهنی علّت سلطانــی ماست
دیدگاه ها (۱)

آقا جانــــــــــ ـــــ ـمن گنه کارم ولی نام تو را دارم به ل...

بعد از سقیفه، پاک غرورم شکسته شددستم به کوچه،پیش نگاه تو بست...

باز باران..با ترانه دارد از مادر نشانه.بوی باران..بوی اشک ما...

× مدینــهدسـتـــــ عــلـــی را بســتـنـد ...سالها بعد...× کـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط