✿ شهــــــادت مـــادر
✿ شهــــــادت مـــادر
افــــسانه نیــــست ✿
قســـــ⑩ـمت دهم
『⇱❁❦❣❦❁⇲』
↶چه زیبا سخن میگفت دخت نبی، چه زیبا تفسیر میکرد آیه های قران را ولی گویا آیه "صم بکم" در وصف آن جماعت صدق میکرد.
با پایان یافتن سخنان زهرای مرضیه سلام الله علیها ابوبکر کاری جز مغلطه بافی نکرد.
● در تاریخ آمده است که او با بهانه تراشی و نقل سخنی جعلی از پیامبر حق فاطمه(س) را به او باز نگرداند.
حتی زمانی که ام ایمن و آن برده آزاد شده پیامبر برای گواهی دادن به آن مجلس آمدند.
حضرت فاطمه(س) در آخر فرمودند:
【خدا بردلهایتان مهر زده؟ چنین نیست!
بلکه تیرگی اعمال ناپسندتان بر دلهایتان پرده زده و کور و کرتان ساخته.
چه نکوهیده است آنجا که به تأویل قران پرداختید! و معامله ناپسندی انجام دادید!
آنگاه که پرده ها کنار رود ونهان ها آشکار شود، مشخص خواهد شد که باطل گرایان زیان میبینند.】
حضرت رو به سوی مزار مطهر پیامبر کرد و اشعاری را خواند و از این نامردان به پدر بزرگوارش گله کرد و به خانه بازگشت.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام چشم انتظار بضعه النبی بودند، شاید نگران بودند نکند آسیبی به ایشان برسد.
❈ وقتی حضرت فاطمه سلام الله علیها وارد خانه شدند رو به ولی بحق نبی کردند و گفتند:
【آیا مانند یک طفل در رحم، کنجی نشستهای و مثل افراد متهم در گوشهای جای گرفتهای؟ تو کسی بودی که بالهای باز شکاری را در هم کوبیدی، حال این کسانی که بیسلاح هم هستند به تو خیانت میکنند! 】
■● بعد از بیان تمام اتفاقات آن مجلس، احساس کردند که ممکن است امام خود را رنجانده باشند.
❦ با لحنی مهربان از ایشان پوزش خواستند و فرمودند شکایتم را به پدرم و عرض حالم را نزد خدا خواهم برد.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود:
【وای بر تو نیست، بلکه وای بر کسی است که به تو بغض دارد و با تو به بدی رفتار میکند. خود را از خشم باز دار! ای دختر پیغمبر برگزیده خدا و ای یادگار نبوت! در دینم عجز نشان ندادم و از آنچه بر آن توانایی داشتم کوتاهی نکردم.
اگر به اندازه کفاف میخواهی، روزی تو ضمانت شده است و متکفل تو هم امین میباشد و آنچه برای تو مهیا شده بهتر از آن است که که از تو منع شده. پس به حساب خدا قرار ده! خدا برای من کافیست.】
❄️ و دیگر چیزی نگفتند.
『⇱❁❦❣❦❁⇲』
#شهادت_مادر_افسانه_نیست
#شکایت_به_پدر#مادر#سیلی#مسمار#میخ_در#در_و_دیوار#پهلوی_شکسته#بسیج_سایبری
#سیده19
افــــسانه نیــــست ✿
قســـــ⑩ـمت دهم
『⇱❁❦❣❦❁⇲』
↶چه زیبا سخن میگفت دخت نبی، چه زیبا تفسیر میکرد آیه های قران را ولی گویا آیه "صم بکم" در وصف آن جماعت صدق میکرد.
با پایان یافتن سخنان زهرای مرضیه سلام الله علیها ابوبکر کاری جز مغلطه بافی نکرد.
● در تاریخ آمده است که او با بهانه تراشی و نقل سخنی جعلی از پیامبر حق فاطمه(س) را به او باز نگرداند.
حتی زمانی که ام ایمن و آن برده آزاد شده پیامبر برای گواهی دادن به آن مجلس آمدند.
حضرت فاطمه(س) در آخر فرمودند:
【خدا بردلهایتان مهر زده؟ چنین نیست!
بلکه تیرگی اعمال ناپسندتان بر دلهایتان پرده زده و کور و کرتان ساخته.
چه نکوهیده است آنجا که به تأویل قران پرداختید! و معامله ناپسندی انجام دادید!
آنگاه که پرده ها کنار رود ونهان ها آشکار شود، مشخص خواهد شد که باطل گرایان زیان میبینند.】
حضرت رو به سوی مزار مطهر پیامبر کرد و اشعاری را خواند و از این نامردان به پدر بزرگوارش گله کرد و به خانه بازگشت.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام چشم انتظار بضعه النبی بودند، شاید نگران بودند نکند آسیبی به ایشان برسد.
❈ وقتی حضرت فاطمه سلام الله علیها وارد خانه شدند رو به ولی بحق نبی کردند و گفتند:
【آیا مانند یک طفل در رحم، کنجی نشستهای و مثل افراد متهم در گوشهای جای گرفتهای؟ تو کسی بودی که بالهای باز شکاری را در هم کوبیدی، حال این کسانی که بیسلاح هم هستند به تو خیانت میکنند! 】
■● بعد از بیان تمام اتفاقات آن مجلس، احساس کردند که ممکن است امام خود را رنجانده باشند.
❦ با لحنی مهربان از ایشان پوزش خواستند و فرمودند شکایتم را به پدرم و عرض حالم را نزد خدا خواهم برد.
امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود:
【وای بر تو نیست، بلکه وای بر کسی است که به تو بغض دارد و با تو به بدی رفتار میکند. خود را از خشم باز دار! ای دختر پیغمبر برگزیده خدا و ای یادگار نبوت! در دینم عجز نشان ندادم و از آنچه بر آن توانایی داشتم کوتاهی نکردم.
اگر به اندازه کفاف میخواهی، روزی تو ضمانت شده است و متکفل تو هم امین میباشد و آنچه برای تو مهیا شده بهتر از آن است که که از تو منع شده. پس به حساب خدا قرار ده! خدا برای من کافیست.】
❄️ و دیگر چیزی نگفتند.
『⇱❁❦❣❦❁⇲』
#شهادت_مادر_افسانه_نیست
#شکایت_به_پدر#مادر#سیلی#مسمار#میخ_در#در_و_دیوار#پهلوی_شکسته#بسیج_سایبری
#سیده19
۱.۶k
۱۱ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.