به نام خداوند جان آفرین
به نام خداوند جان آفرین
اى مردم، هر كس مرگى را كه از آن فرارى است ملاقات خواهد كرد، ايّام زندگى صحنه راندن به سوى مرگ است، و گريز از مرگ آمدن به سوى آن است. چه روزهايى كه در اسرار پنهان مرگ كنجكاوى كردم، ولى خداوند جز پنهان داشتن آن را نخواست! هيهات، اين دانشى نهفته است. اما سفارشم به شما: خداست پس چيزى را با او شريك قرار ندهيد، و محمّد صلّى اللّه عليه وآله است پس سنّت او را ضايع نكنيد. اين دو پايه (يعنى توحيد و سنّت) را برپا نگاه داريد، و اين دو چراغ را بيفروزيد. تا وقتى پراكنده نگرديد سرزنشى بر شما نيست. به هر يك از شما به اندازه قدرتش تكليف شده، و به نادانان تخفيف داده شده است. خدايتان پروردگارى مهربان، و دينتان دينى استوار، و پيشوايتان پيشوايى داناست. من ديروز همراه شما بودم، امروز مايه عبرت شما هستم، و فردا از شما جـدايم. خداوند من و شما را بيامـرزد. اگر در لغزشگاه دنيا گامم استوار بماند (و زنده باشم) كه مراد شماست، و اگر گامم بلغزد (و از دنيا بروم) چنان بوده كه مدتى زير سايه شاخه ها، و گذرگاه بادها، و در سايه ابرهاى متراكمى كه در فضاى آسمان نابود شد، و آثارشان روى زمين از بين رفت به سر برده ايم. من همسايه شما بودم كه مدتى جسمم با شما مجاورت داشت، و به زودى از من بدنى بى جان: ساكن پس از حركت، و ساكت پس از گويايى به جا خواهد ماند. آرميدن من، از گردش افتادن زبانم، و بى حركت شدن دست و پايم بايد شما را پند دهد، چرا كه اين وضع براى آنان كه بخواهند پند گيرند از هر منطق رسا و گفتار با اثر پندآموزتر است. وداع من با شما وداع كسى است كه مهيّاى ديدار خداست. ***فردا كه نيستم ارزش حيات مرا خواهيد يافت، و رازهاى درونم برايتان آشكار خواهد شد،و آنچنان كه بايد مرا خواهيد شناخت پس از اينكه جايم را خالى ديديد، و ديگرى به جاى من قرار گرفت.***
شاید بشر قرن بیست و بیست و یک این جمله حضرت را بهتر درک کند
***فردا كه نيستم ارزش حيات مرا خواهيد يافت، و رازهاى درونم برايتان آشكار خواهد شد،و آنچنان كه بايد مرا خواهيد شناخت پس از اينكه جايم را خالى ديديد، و ديگرى به جاى من قرار گرفت.***خطبه 149
اى مردم، هر كس مرگى را كه از آن فرارى است ملاقات خواهد كرد، ايّام زندگى صحنه راندن به سوى مرگ است، و گريز از مرگ آمدن به سوى آن است. چه روزهايى كه در اسرار پنهان مرگ كنجكاوى كردم، ولى خداوند جز پنهان داشتن آن را نخواست! هيهات، اين دانشى نهفته است. اما سفارشم به شما: خداست پس چيزى را با او شريك قرار ندهيد، و محمّد صلّى اللّه عليه وآله است پس سنّت او را ضايع نكنيد. اين دو پايه (يعنى توحيد و سنّت) را برپا نگاه داريد، و اين دو چراغ را بيفروزيد. تا وقتى پراكنده نگرديد سرزنشى بر شما نيست. به هر يك از شما به اندازه قدرتش تكليف شده، و به نادانان تخفيف داده شده است. خدايتان پروردگارى مهربان، و دينتان دينى استوار، و پيشوايتان پيشوايى داناست. من ديروز همراه شما بودم، امروز مايه عبرت شما هستم، و فردا از شما جـدايم. خداوند من و شما را بيامـرزد. اگر در لغزشگاه دنيا گامم استوار بماند (و زنده باشم) كه مراد شماست، و اگر گامم بلغزد (و از دنيا بروم) چنان بوده كه مدتى زير سايه شاخه ها، و گذرگاه بادها، و در سايه ابرهاى متراكمى كه در فضاى آسمان نابود شد، و آثارشان روى زمين از بين رفت به سر برده ايم. من همسايه شما بودم كه مدتى جسمم با شما مجاورت داشت، و به زودى از من بدنى بى جان: ساكن پس از حركت، و ساكت پس از گويايى به جا خواهد ماند. آرميدن من، از گردش افتادن زبانم، و بى حركت شدن دست و پايم بايد شما را پند دهد، چرا كه اين وضع براى آنان كه بخواهند پند گيرند از هر منطق رسا و گفتار با اثر پندآموزتر است. وداع من با شما وداع كسى است كه مهيّاى ديدار خداست. ***فردا كه نيستم ارزش حيات مرا خواهيد يافت، و رازهاى درونم برايتان آشكار خواهد شد،و آنچنان كه بايد مرا خواهيد شناخت پس از اينكه جايم را خالى ديديد، و ديگرى به جاى من قرار گرفت.***
شاید بشر قرن بیست و بیست و یک این جمله حضرت را بهتر درک کند
***فردا كه نيستم ارزش حيات مرا خواهيد يافت، و رازهاى درونم برايتان آشكار خواهد شد،و آنچنان كه بايد مرا خواهيد شناخت پس از اينكه جايم را خالى ديديد، و ديگرى به جاى من قرار گرفت.***خطبه 149
- ۹۴۱
- ۲۴ بهمن ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط