به روایت شهید ناظم پور

✍به روایت شهید ناظم پور:

در منطقه پنوجین عراق مستقر بودیم. نیمه شب شنیدم، صدایی شبیه عبور یک کاراوان از پشت خاکریز می آید...📣
بچه های خمپاره انداز ارتشی کنار ما مستقر بودند.
پیش فرمانده آنها رفتم و خواهش کردم تا یک خمپاره منوری بزند، تا منطقه روشن شود و علت صدا را مشاهده کنم. خمپاره انداز خواب آلود بود، به جای خمپاره منوری، خمپاره جنگی انداخت.💥☄
گفتم، من خمپاره منوری می خواهم دوباره بزن. باز خمپاره انداخت و باز هم جنگی!🧐
بار سوم که خمپاره جنگی انداخت بی خیال شدم، سر و صدا هم قطع شده بود...🔥💥
صبح وقتی هوا روشن شد با دوربین منطقه را کنترل کردم، از چیزی که می دیدم مو به تنم سیخ شد.😱😳
خمپاره های جنگی بدون گرا، دقیق روی ستون نظامی قافله دشمن که مشغول حمل انواع سلاح ها بودنداصابت کرده و همه بعثیون به درک واصل شده بودند...😳

#شهید عبدالعلی ناظم پور
#سمت : فرمانده گردان تخریب لشکر 33 المهدی (عج)

#شهادت :شلمچه /کربلای5
*#ﺳﺎﻟﺮﻭﺯﺷﻬﺎﺩﺕ🌹*
*#ﻳﺎﺩﺷﻬﻴﺪﺑﺎﺻﻠﻮاﺕ*
#بسیج #بسیجی #شهید #شهادت #شیعه
دیدگاه ها (۰)

چه کسی می گوید بهشت همیشه باید سرسبز باشداینجا بهشت خاکی ستخ...

در سینه‌ام دوباره غمی جان گرفته است« امشب دلم به یاد شهیدان ...

✵بیعت با #ولایت یعنی این...✵مهم نیست این جان ناقابل به خاک ا...

✍️ فرازی از وصیت‌نامه :من دراین راهی که انتخاب کرده‌ام سختـی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط