كاش زندگي مثل سوپر ماركت بود... ميرفتي پيش خدا، روبروش وا
كاش زندگي مثل سوپر ماركت بود... ميرفتي پيش خدا، روبروش واميسادي، ميگفتي خدايا من واس خاطر فلاني چقد بايد بها بدم كه بم بِديش؟ بعد ميرفتي هرچي داشتي ميفروختي، هرچي داشتي ميدادي، ولي آخرش به اون فلانيِ لنتي ميرسيدي! نه اينكه همه چيتو پاش بدي اما حتي ندوني بهش ميرسي يا نه :)
۵۱۴
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.