سلسله پستهای زندگی نامه امیرالمؤمنین حیدر از ولادت تا شها
سلسله پستهای #زندگی_نامه_امیرالمؤمنین_حیدر_از_ولادت_تا_شهادت
#فصل_نهم : رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم
#قسمت_دوم :
بیماری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روز به روز سختتر میشد و #مسلمین نیز از وضع حال او نگران بودند.
روزی که جمعی از صحابه در خدمتش بودند فرمود: دوات و کاغذی برای من بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که پس از من هرگز گمراه نشوید
#عمر گفت:
این مرد #هذیان میگوید و به حال خود نیست!!! کتاب خدا برای ما کافی است!!
آنگاه هیاهوی حضار بلند شد و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود برخیزید و از پیش من بیرون روید و سزاوار نیست که در حضور من جدال کنید.
( البدایة و النهایة جلد 5 ص 227ـ تاریخ طبری جلد 2 ص 436 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 1 ص 133 )
مسلماً
#عمر میدانست که آن حضرت در #تأیید جریان #غدیر_خم مجددا در مورد خلافت علی علیه السلام میخواهد مطلبی #بنویسد
بدین جهت از آوردن دوات و کاغذ ممانعت نمود
زیرا
در حدیثی که از ابن عباس نقل شده خود به این امر اعتراف نموده و میگوید من فهمیدم که پیغمبر میخواهد خلافت علی را تسجیل کند اما برای رعایت مصلحت بهم زدم!!!!.
(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 1 ص 134)
در آن حال باید از عمر می پرسیدند:
#اولاً
چگونه به پیغمبر نسبت هذیان میدهی در صورتیکه آن حضرت با عصمت الهی مصون بوده و هر چه گوید من جانب الله است چنانکه خداوند در قرآن کریم فرماید:و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی
#ثانیاً
تو از کجا مصلحت مردم را بهتر از پیغمبر دانستی که مانع آوردن کاغذ و دوات شدی؟
از همین سخن عمر میتوان نتیجه گرفت که او معرفت صحیح و درستی بمقام قدس و معنوی پیغمبر نداشته و با دستور وی مخالفت می ورزیده است.
#ادامه_دارد
#سلام_بر_اهلبیت
#سلام_بر_اهل_بیت
#سلام_بر_امام_علی #تا_غدیر
#شیعه #علی #مولود_کعبه #امام_علی #امام_علی_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بصیرت_افزائی
#بسیج_سایبری
#shia_muslim #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia #muslim #islam #religion
#حق_پایدار_است
#فصل_نهم : رحلت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم
#قسمت_دوم :
بیماری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روز به روز سختتر میشد و #مسلمین نیز از وضع حال او نگران بودند.
روزی که جمعی از صحابه در خدمتش بودند فرمود: دوات و کاغذی برای من بیاورید تا برای شما چیزی بنویسم که پس از من هرگز گمراه نشوید
#عمر گفت:
این مرد #هذیان میگوید و به حال خود نیست!!! کتاب خدا برای ما کافی است!!
آنگاه هیاهوی حضار بلند شد و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود برخیزید و از پیش من بیرون روید و سزاوار نیست که در حضور من جدال کنید.
( البدایة و النهایة جلد 5 ص 227ـ تاریخ طبری جلد 2 ص 436 ـ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 1 ص 133 )
مسلماً
#عمر میدانست که آن حضرت در #تأیید جریان #غدیر_خم مجددا در مورد خلافت علی علیه السلام میخواهد مطلبی #بنویسد
بدین جهت از آوردن دوات و کاغذ ممانعت نمود
زیرا
در حدیثی که از ابن عباس نقل شده خود به این امر اعتراف نموده و میگوید من فهمیدم که پیغمبر میخواهد خلافت علی را تسجیل کند اما برای رعایت مصلحت بهم زدم!!!!.
(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 1 ص 134)
در آن حال باید از عمر می پرسیدند:
#اولاً
چگونه به پیغمبر نسبت هذیان میدهی در صورتیکه آن حضرت با عصمت الهی مصون بوده و هر چه گوید من جانب الله است چنانکه خداوند در قرآن کریم فرماید:و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی
#ثانیاً
تو از کجا مصلحت مردم را بهتر از پیغمبر دانستی که مانع آوردن کاغذ و دوات شدی؟
از همین سخن عمر میتوان نتیجه گرفت که او معرفت صحیح و درستی بمقام قدس و معنوی پیغمبر نداشته و با دستور وی مخالفت می ورزیده است.
#ادامه_دارد
#سلام_بر_اهلبیت
#سلام_بر_اهل_بیت
#سلام_بر_امام_علی #تا_غدیر
#شیعه #علی #مولود_کعبه #امام_علی #امام_علی_علیه_السلام
#یا_مهدی_ادرکنی #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بصیرت_افزائی
#بسیج_سایبری
#shia_muslim #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia #muslim #islam #religion
#حق_پایدار_است
۲.۰k
۲۰ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.